پرونده پرونده | بورلی الیت

  • نویسنده موضوع وانیا؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 105
  • کاربران تگ شده هیچ

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
پرونده امروز در مورد زنی هست که برای جلب توجه اطرافیانش دست به کارهای ترسناکی زد؛

بهتون پیشنهاد می‌کنم قبل از شروعش اگه سرگذشت لوسی لتبی رو نخوندین، حتما مطالعه اش کنین.
بریم که داشته باشیم داستان فرشته مرگ، بورلی الیت.
در پرونده امروز ما قراره در مورد تاپیک های زیادی از جمله :

- بیماری های روانی از جمله اختلال شخصیتی
- خود آزاری
- بی اشتهایی
- سندروم مونشهاوزن
- سندروم مونشهاوزن با وکالت ( by proxy )
- خشونت خانگی
- خشونت با حیوانات
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
شخصیت اصلی این پرونده در گرنتهامِ لینکلن شایرِ انگلستان متولد شده، بورلی گیل الیت زاده 4 اکتبر 1968 هست و دومین فرزند از چهار فرزند خانواده شش نفره اش محسوب می‌شه؛
و از همون ابتدا بی نهایت درگیر سندروم فرزند وسط بود، حالا اصلا این سندروم چی هست؟
فرزند وسطی خانواده عموما دچار نوعی از احساس پوچی، بی کفایتی و حسادت میشه، همچنین گاهی این فرزندان عزت نفس پایین و درون گرایی افراطی دارن که برخی اوقات حتی منجر به رفتارهای روان پریشی درشون می‌شه؛ برخی که افراد معمولا به فرزند وسط برخلاف فرزند بزرگ و کوچکتر توجه چندانی نمی‌کنن که به همین علت مواردی که بالا توضیح دادم در کودک بروز پیدا می‌کنه.
با توجه به چیزی که گفتم، بورلی در دوران کودکیش همیشه و همیشه اشتیاق این رو داشت که رابطه صمیمانه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
زمان می‌گذره و بورلی به ابتدایی وارد می‌شه، در این دوره اون اشتیاق برای دریافت توجه درش بالا و بالاتر می‌ره چون زمانی که دوست هاش در مورد نحوه ارتباط والدینشون صحبت می‌کردن، این دختر متوجه می‌شد که چقدر همه چیز برای خودش و دوست هاش متفاوت پیش می‌ره؛
این اتفاق باعث شد که حسادت عجیبی در وجودش شکل بگیره و احساس تنفر بکنه نسبت به پدر و مادرش چون متوجه شد که بقیه بچه ها تایم بیشتری با والدینشون می‌گذرونن.
مشکل بعدی که بورلی در سال های آینده باهاش دست و پنجه نرم می‌کرد عدم اعتماد بنفسش به دلیل اضافه وزن قابل توجهی بود که طی سال های بعدی دچار شد؛
در واقع این عدم اعتماد بنفس درصد کمی ازش به ناراحتی در مورد ظاهر مربوط می‌شد و درصد بیشترش برمی‌گشت به قلدری / بولی که توسط بچه های دیگه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
چون هروقت که می‌خواست وارد این اجتماع بشه، مورد تمسخر و آزار و اذیت کلامی قرار می‌گرفت و این همون چیزی بود که بورلی ازش نفرت داشت؛
در واقع بورلی الان توجه دریافت می‌کرد اما نه اون توجه مثبت و خوب که بتونه روح کودکانه اش رو ارضا بکنه، بلکه تمام توجهی که روش بود از قلدری و مسخره کردنش نشات می‌گرفت.

تمام خواسته بورلی در اون سن این بود که با همسن و سالانش دوست بشه، هم صحبت های خوب پیدا کنه و مورد محبت اون قشر قرار بگیره، اما همچین چیزی براش اتفاق نیافتاده بود بنابراین تصمیم گرفت از راه های دیگه این کمبود توجه رو جبران کنه؛
یک روز صبح تصمیم گرفت درحالی که دستش رو باند پیچی کرده به مدرسه بره و به محض اینکه پاش رو توی راهروی ورودی می‌گذاره سیلی از توجه توسط هم‌مدرسه ای هاش دریافت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
کمی بعد از این قضایا، بورلی یک شیفتگی وسواس گونه نسبت به مسائل پزشکی درش ایجاد شده بود، مسائلی مثل داروهای مختلف، درمان های مختلف و بیماری های مختلف؛
تمام توضیحات بالا همه و همه شرح حالی بود از سندروم مونشهاوزن، در اون دوره متاسفانه کسی این بیماری رو در بورلی تشخیص نداده بود و این سندروم رفته رفته منجر به یک اتفاق وحشتناک در زندگی این زن و قربانی هاش شد.

به زبان ساده این سندروم به شخصی نسبت داده میشه که آگاهانه و از روی عمد خودش رو بیمار کنه یا به بدنش آسیب بزنه تا توجه و همدردی دیگران رو دریافت کنه و فرقش هم با بیماری های دیگه که شاید به ذهنتون اومده باشه این هست که افراد دارای این سندروم می‌دونن که این آسیب زدنشون برای جلب توجه دیگران هست و کاملا عمدی انجامش می‌دن؛ یعنی لذت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
گفته شده فارغ از این توضیحات، بورلی یک کودکی کاملا نرمال داشته و جز اون بی توجهی که خودش اظهار کرده، خانواده رفتار کاملا خوبی باهاش داشتن و تمام تلاششون این بوده که بچه هاشون رو به بهترین مدارس بفرستن تا پیشرفت کنن؛
مثلا برای مدرسه راهنمایی، یک مدرسه سطح بالا رو براش انتخاب کردن که برای ورودی اون متقاضیان باید امتحان می‌دادن؛
خواهر بزرگش این امتحان رو داده و قبول شده بود اما وقتی که نوبت به بورلی رسید، نتونست توی این امتحان قبول بشه و بخاطر این اتفاق خیلی خیلی ضربه خورده بود.
احساس می‌کرد که اون عقده حقارتی که نسبت به خواهر و برادرانش داشت درش بیشتر و بیشتر رشد کرده بود؛
چون بورلی از همه لحاظ معمولی بود، چهره، هوش، فعالیت های ورزشی و همه و همه از نظر خودش توی معمولی ترین حالت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
به هر طریقی که بوده به یک مدرسه سطح پایین تر می‌ره اما از همون روز اول شروع می‌کنه به بیمار نشون دادن خودش و در ادامه اون ترک کردن مدرسه به همین بهانه، یکبار گلو درد، سردرد، بدن درد، کمر درد، سرما خوردگی و و و...
از همین رو پایه بسیار ضعیفی داشت و عملا هیچی از درس های مدرسه اش بلد نبود، نکته مهمی هم که اینجا به وجود میاد اینه که بخاطر همین غیبت ها و رفتار گوشه گیرانه ای که داشته توی این مدرسه هم از پیدا کردن دوست عاجزه؛ یعنی کلا همه چی تقصیر خودشه، می‌اندازه کردن این و اون.
اگه هم بورلی می‌اومد مدرسه، اون موقع دیگه دانش آموز ها دلشون نمی‌خواست باهاش دوست بشن چون از نظرشون عجیب و غریب بنظر می‌اومده؛ نکته مهمی که این وسط باید ذکر کنم اینه که در مورد بیماری هاش و این ها، همه باورش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
البته این وسط یک سری افراد هم بودن که اون رو باور نکردن، پزشک ها، قضیه از این قراره که وقتی می‌‌رفته به مطب و متوجه می‌شده که پزشک بهش شک کرده، سریع از اونجا بیرون می‌اومده و دیگه پاش رو توی اون مکان نمی‌ذاشته.
و بچه ها این کار رو بارها و بارها تکرار می‌کرده و فکر نکنین که هربار پزشک ها می‌فهمیدن، نه نه نه؛ اونقدر توی گول زدن پزشک ها ماهر بود که یکبار متقاعدشون کرد که آپاندیس‌ش رو بردارن!
ماجرا وقتی جالب میشه که جراح بعد از درآوردن آپاندیس متوجه میشه که اصلا نیازی به اینکار نبوده و من نمی‌دونم این دختر چطور تونسته پزشک رو متقاعد کنه که بدون هیچگونه آزمایش و تستی این عمل رو انجام بده؛
فکر کردین داستان همینجا قراره تموم بشه؟ خیر!
سخت در اشتباهین چون به محض مرخص شدن بورلی شروع...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9
زمان می‌گذره و می‌رسیم به فارغ‌التحصیل شدنش از دبیرستان، از اونجایی که بورلی حضور خیلی پررنگی در مدرسه و فعالیت هاش داشت با نمرات پایین و دستاورد های خیلی کمی دوران تحصیلش رو ترک می‌کنه و تنها درسی که نمره level O که معادل GCSE می‌گیره در درس غذا و تغذیه بوده؛
و در چند درس دیگه اش CSE می‌گیره که نمره ای پایین تر از GCSE بوده، درس هایی مثل ریاضی، انگلیسی، زبان فرانسه و زیست شناسی؛ در واقع کسایی که نمی‌تونستن GCSE رو بگذرونن در CSE طبقه بندی می‌شدن،
لازمه ذکر کنم که خواهر بزرگترش همه درس هاش رو در GCSE با بالاترین نمره گذرونده بود.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10
بعد از این دوره بورلی دنبال این بود که یک شغلی برای خودش دست و پا کنه اما با توجه به مدارک کمی که داشت زیاد در پیدا کردن اون موفق نبود؛
تا اینکه بعد از کلی گشتن یک دوره حرفه ای برای پرستار شدن پیدا می‌کنه که می‌تونسته با مدرک CSE در اون ثبت نام کنه؛ چی بهتر از این نه؟
با ورود به این دوره با یک خانومی که ازش بزرگتر بوده دوست میشه که در بیمارستان
Grantham & Kesteven
کار می‌کرده؛ و عملا مثل یک مربی بوده براش و راه و چاه همه چیز رو بهش یاد می‌داده و حتی بهش یک سری کتاب درسی قرض می‌ده که در مورد پزشکی، بیماری ها و پرستاری بوده. ( دقت کنین که مطالب این کتاب ها پیشرفته تر از اون دوره بودن. )
در این بین که داشته درس می‌خونده یک شغل پاره وقت توی یک میخانه محلی هم پیدا می‌کنه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛
عقب
بالا