پرونده پرونده | بورلی الیت

  • نویسنده موضوع وانیا؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 105
  • کاربران تگ شده هیچ

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
فقط هم مردای میانسال نبودن، بلکه پسرهای جوون تر و هم سن و سال خودش هم باهاش حال می‌کردن و دوستش داشتن و رفته رفته با چندتاشون هم قرار گذاشت اما آنچنان رابطه های محکمی نبودن؛
اولین رابطه پایدارتر اون در 19 سالگی با مردی به نام استیون بریگز بود.
این دو نفر حدود یک سال با هم بودن که استیون از بورلی خواستگاری کرد،
اما کمی بعد از این اتفاق استیون این رابطه رو ترک کرد؛ این جدایی سروصدای زیادی توی محل کار بورلی بوجود آورد چون استیون هنوز هم به اونجا می‌رفت و به محض تموم شدن رابطه صراحتا به همه اعلام کرد که همه چیز تقصیر بورلی بوده.

گویا در طول این رابطه، بورلی رفتارهای بدی داشته، مثل :

- کتک زدن
- آزار احساسی
- کنترل گری ذهنی
- پرخاشگری
- دروغگویی

و دروغ در واقع چیزی بوده که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
حالا بورلی 20 سالشه، هنوز توی اون مرکز در حال دوره دیدنه و درحال گذروندن این دروس در یک فضای کاملا پزشکی‌ه و...
این شرایط باعث میشه سندروم مانشهاوزن اون بدتر و بدتر و بدتر بشه!

توی این دوره بورلی برای کارآموزی باید توی بیمارستان کار می‌کرده و چکار کنه خوبه؟
حدود 106 روز از این دوره رو نمیاد سرکار چون به گفته خودش مریض بوده؛ در ابتدا همه گفتن اوکیه و باورش کردن اما وقتی این تعداد به 100 رسید همه شک کردن تا حدی که چندتا از همکار هاش مچش رو وقتی که داشت تب سنج رو از توی آبجوش در می‌آورد گرفتن.

شاید فکر کنین که خب ممکنه حوصله کار کردن رو نداشته باشه در واقع بورلی این کار رو می‌کرد چون بهش عادت کرده بود، این شخصیتی بود که باهاش بزرگ شده و نمی‌تونست عادتش رو ترک کنه؛
خوشش می‌اومد که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
کل پرستارها به بورلی شک داشتن چون این اتفاقات دقیقا با اومدن اون شروع شده بود و همگی وقتی رخ می‌دادن که اون توی خوابگاه حضور داشت،
اما متاسفانه از اونجایی که دوربینی وجود نداشت و یا هیچوقت موقع ارتکاب این اتفاق ها مچش رو نگرفته بودن؛ هیچکس نمی‌تونست به قطع اون رو محکوم کنه...
این اتفاقات به قدری نظم اون محل رو به هم زده بود که خود بیمارستان مجبور شد یک بیانیه صادر کنه مبنی بر اینکه اگه یکبار دیگه این اتفاقات رخ بده، همه پرستارها رو بلااستثنا اخراج می‌کنه.
و همون‌طور که حدس می‌زنین، این اتفاقات به سرعت متوقف شد؛
حالا دیگه شیرین کاری های بورلی از خوابگاه به بیمارستان منتقل شد؛ مثلا یه روز به یکی از سینه هاش آب تزریق کرد!
این اتفاق باعث شد یکی از سینه هاش به طرز خنده داری بزرگ بشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
بخش کودکان بیمارستان گرانتهام بر خلاف بیمارستان های دیگه، یک بخش خیلی کوچولو بوده و به هیچ عنوان با موارد جدی درگیر نبودن؛ مواردی که بهش رسیدگی می‌کردن شامل سرماخوردگی، عفونت، شکستگی و موارد اینچنینی بوده؛
اگه هم اتفاق جدی رخ می‌داد به سرعت کودک رو به یک بیمارستان بزرگتر انتقال می‌دادن که در این پرونده اسم این بیمارستان ناتینگهام هست.
می‌خوام تصور کنین که این محل چقدر کوچیکه، مثل یک بهداری بوده درواقع، یکم بزرگتر از بهداری و شرایط کمبود نیرو انقدر پررنگ بوده که مجبور شدن شخصی مثل بورلی الیت رو استخدام کنن؛
و امید داشتن توی این مدت، بورلی بتونه به یک پرستار کامل تبدیل بشه.

شیفت ها در این بخش به صورت تایم های دوازده ساعته صبح و شب بوده و هر پرستار تمام وقت، یک پرستار مثل بورلی رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
لیام متاسفانه درگیر عفونت سینه شده بود که در نهایت منجر به بروز ذات الریه درش شد؛
مادر و پدر این نوزاد خیلی نگران بودن و اصلا آروم و قرار نداشتن تا اینکه بورلی اومد و بهشون اطمینان داد که پسرشون توی یک جفت دست امن قرار داره و اون هرکاری می‌کنه تا مطمئن بشه نوزادشون سلامت کاملش رو به دست میاره در ادامه حتی پیشنهاد داد که برن خونه و کاملا استراحت کنن.
این پدر و مادر که بعد از کلی بی خوابی و غذا نخوردن کمی دلشون آروم گرفته بود، با اطمینان به حرف های بورلی به خونه می‌رن تا شب رو اونجا بگذرونن و کمی استراحت کنن؛
فردای اون روز اما وقتی به بخش کودکان برگشتن، متوجه شدن که به هیچ عنوان خبرهای خوبی در انتظارشون نیست.

متوجه شدن که در طول شب گذشته، وخامت حال لیام بدتر شده و حتی در مقطعی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,504
پسندها
33,037
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
پرستار بورلی الیت به صورت داوطلبانه درخواست می‌کنه تا شب بعد درحالی که اصلا شیفتش نیست اونجا بمونه و از نوزاد مراقبت کنه؛
اینجای کار کل تیم درمان، بیمارستان، پدر و مادر نوزاد همه و همه درحال تشکر کردن و قربون صدقه رفتن بورلی بودن چون متاسفانه افراد زیادی برای مراقبت از این کوچولو اونجا نبوده‌.

طرفای نیمه شب، لیام برای بار دوم دچار حمله میشه؛
اینبار هم تیم درمان به سرعت پیگیری می‌کنن و نوزاد رو نجات میدن اما متاسفانه شرایط به خوبی دفعه قبل پیش نرفته بود.
: ادامه پرونده به زودی.
منبع: تلگرام
 
امضا : وانیا؛
عقب
بالا