داستان کوتاه مناظره توانگرزاده و درویش‌بچه

  • نویسنده موضوع F.FATHALI❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 18
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

F.FATHALI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
13/1/21
ارسالی‌ها
2,005
پسندها
25,565
امتیازها
51,373
مدال‌ها
40
سن
19
سطح
31
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
دو پسربچه، یکی پولدار و دیگری فقیر، بر مزارِ پدرانشان نشسته بودند. پسر پولدار، که سنگ قبر پدرش بزرگ و گران قیمت بود و به سکویی عظیم و مرمرین می‌مانست، به پسر فقیر گفت: «ببین سنگ قبر پدر من چه بزرگ و خوشرنگ و براق و قشنگ است.» بعد، با اشاره به سنگ قبر ارزان‌قیمت و ساده پدرِ پسربچۀ فقیر، گفت: «اما سنگ قبر پدر تو یک سنگ قبر کوچک ارزان و به‌دردنخور است.»
پسربچۀ فقیر هم در جواب پسر پولدار گفت: «عوض‌اش تا پدر تو بخواهد زیر این سنگ قبرِ سنگین به خودش بجنبد، پدر من به بهشت رسیده است.»

منبع: بنوبوک
 
امضا : F.FATHALI❁
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا