دفتر خاطرات دفتر خاطرات ~Deku | اختصاصی انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ANAM CARA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 1,358
  • کاربران تگ شده هیچ

~Deku

کاربر فعال عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
2,105
پسندها
21,741
امتیازها
46,373
مدال‌ها
21
سطح
29
 
  • #11
یه چیزی که هیچوقت متوجهش نبودم و برام غیرمنتظره بود... اینه که کلی فن آرت از مه‌زاد توی پینترست هست و این منو ذوق‌مرگ میکنه. من هنوز رمانو کامل نخوندم که بخوام کل نظرم رو راجع بهش بگم... ولی احساس می‌کنم این رمان همون چیزیه که همیشه دنبالش بودم، یه اثری که الکی اسم فانتزی حماسی رو به دوش نمی‌کشه. می‌خوام راجع به خاطراتم از همین قضیه بگم
من همیشه دنبال آثار فانتزی، خصوصاً فانتزی حماسی یا high fantasy
شروعش فکر می‌کنم از... ارباب حلقه ها بود شاید؟ نه، یه چیزی قبل تر از اون... به یاد نمیارم چی بود، ولی شیفته این ژانر شدم. بعد می‌دونید بدبختی چی بود؟ در به در شدم که دست کم یکی پیدا کنم که ببینم یا بخونم
اولش رفتم سراغ رمان‌های فانتزی دهه نود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
2,105
پسندها
21,741
امتیازها
46,373
مدال‌ها
21
سطح
29
 
  • #12
یکی از بزرگترین مشکلاتی که من توی خلاصه نوشتن‌های نویسنده‌های اینجا می‌بینم اینه که جملاتشون ناقصن. مثالش:
دختری که در زندگی اش رنج های بسیاری متحمل شده است.
الان اینجا، نویسنده باید یه ویرگول بزاره و فعل جمله رو بگه که دقیقاً برای اون دختری که ازش حرف زده چه اتفاقی افتاده و هدف جمله چیه، منتها نویسنده میاد نقطه می‌ذاره میره جمله بعدی... شما وقتی با واژه «که» شروع میکنید، اون چیزی که بعد از «که» میاد اطلاعات اضافه‌ست و اصلا فعل اصلی جمله نیست. حتی اگه نویسنده هدف اصلیش از نوشتن جمله، چیزی باشه که بعد از این «که» میاد و این اطلاعات اصل کاری ان نه اطلاعات اضافه، در اون صورت حداقل باید یه فاعل اول جمله‌ش اضافه کنه و یه فعلی هم قبل «که» بیاره. مثلاً همینو بکنتش:
فلانی دختری است که در زندگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
2,105
پسندها
21,741
امتیازها
46,373
مدال‌ها
21
سطح
29
 
  • #13
یکی از دلایلی که نمیام آثارمو تبلیغ کنم اینه که تموم نشدن و مخاطب ممکنه بخاطر یه مدت پارت نذاشتنم دراپ کنه
ولی از طرف دیگه وقتی تموم می‌کنم هم هرچی میگم بخونن، خوانندگان انجمن از اونجایی که از گشادیسم رنج می‌برن فقط منو می‌پیچونن و نمی‌خونن که به شدت آزارم میده
رمان افسون چپ دست تموم شده، کاملاً آماده خونده شدن، قند عسل نوشتم فانتزی‌ دوست ها، اینهمه ایده رو با ذوق نوشتم که به اشتراک بذارم و تهش ملت محل سگ هم ندادن... آخ من یه دماری می‌خوام از روزگارتون در بیارما
من دیگر آخر هایم است...:lugentis:
 
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
2,105
پسندها
21,741
امتیازها
46,373
مدال‌ها
21
سطح
29
 
  • #14
1000007555.jpg
وای... خودمم موندم از کجا شروع کنم... تموم شد! آخراشو با چنان ذوقی نوشتم که چشم به هم زدم به انتهای داستان رسیدم. قلبم هر لحظه نزدیک بود منفجر بشه، چون واقعاً شیرین ترین عاشقانه عمرم رو نوشتم و معلوم هم نیست داستان بعدیم به این سطح برسه یا نه!
هر نویسنده ای که می‌خواد به مسیر حرفه‌ای بره، باید سبک خودش رو پیدا کنه. سبک هم به معنی ژانر و تم و این چیزای تکرارشونده نیست، به معنی چیزیه که مخصوص خود نویسنده‌ست تا نویسنده‌های دیگه نتونن مثل اون باشن. من هم حداقلش تونستم سبک خودم رو پیدا کنم:
من درمورد عشق می‌نویسم. ولی نه فقط عشقی که هدفش ازدواج باشه، من می‌خوام انواع متفاوتی از عشق رو به تصویر بکشم:405: چون معتقدم عشق توی زندگی همه وجود داره، ولی خب آدما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ~Deku

موضوعات مشابه

عقب
بالا