شب نشینی شب‌نشینی با نویسنده‌ی افتخاری انجمن فاطمه غفوری | ویژه برنامه نوروزی انجمن یک‌ رمان

  • نویسنده موضوع Armita.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 81
  • کاربران تگ شده هیچ

Armita.sh

سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
21,041
امتیازها
48,373
مدال‌ها
43
سن
15
سطح
32
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
B0BE49CF-1280-44E3-8345-35AA063E9DED.jpeg
اینکه آیوار با او ارتباط چشمی بر قرار نکرده بود به اندازه کافی کلافه‌اش کرده بود اما حالا این حرف‌های نصفه نیمه و رمزی به این کلافگی می‌افزود.
- شد یه بار درست حرفت رو بزنی؟! نه! حالا الانم بدون طرح معما بگو چه اتفاقی افتاده؟
نگاهش را به چشمان آبی استاد ویک دوخت و مستقیم و بدون طرح معما گفت:
- طومار رعد خیلی وقت پیش دزدیده شده بود و ما نفهمیدیم و الان بیوفیلیا بیشتر از اون چیزی که فکر کنین به زمین نزدیکه.
ویک که از صبح با شنیدن این خبر به روزش گند زده شده بور سری تکان داد و دستی به ریش‌های مشکی‌اش که یک رنگ با موهای بلندش بود کشید و گفت:
- اون از حماقت منه نیاز نیست بقیه خودشون رو سرزنش کنن.
- اما ما یه گروهیم!
نفسش را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Armita.sh

Armita.sh

سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
21,041
امتیازها
48,373
مدال‌ها
43
سن
15
سطح
32
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
1- روزهایی که کتاب یا کارتان چاپ شد، جشن امضا داشتید. چه لحظات بامزه یا عجیب و غریبی در جشن امضای کتابتان اتفاق افتاد؟
سال دهم یک دبیر علوم و فنون داشتیم که هروقت توی امتحاناش یا پرسشای کلاسش موفق نمی‌شدیم مدام بهمون میگفت "شما توی ادبیات هیچی نمی‌شین" این جمله رو به همه بچه‌های کلاس حداقل یکبار گفته بود و آخر سالم گفت سعی کنین تو زندگی‌تون موفق بشین البته اگه می‌تونین. یکی از دوستام وقتی کتابم چاپ شد عکسش رو برای همون دبیر فرستاد و گفت شاید ما توی ادبیات هیچی نشدیم اما یکی از بچه‌های همون کلاس کتابش چاپ شده، امیدوارم به خودتون بیاین و دیگه هیچوقت به شاگرداتون همچین حرفی نزنین.
از ما که گذشت ولی واقعا امیدوارم شاگردای آینده‌اش این جمله رو نشنون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Armita.sh

موضوعات مشابه

عقب
بالا