• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان پیچاک | مبینا جعفری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع مبینا.ج
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 113
  • کاربران تگ شده هیچ

مبینا.ج

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/4/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
24
امتیازها
30
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
پیچاک
نام نویسنده:
مبینا جعفری
ژانر رمان:
#عاشقانه #اجتماعی #معمایی #درام
کد ناظر: 5839
ناظر: Taraneh.j Taraneh.j

خلاصه:
آوین، تک دختر خانواده ناصری چند ماه بعد از اینکه بخاطر افسردگیش به مرکز درمانی خصوصی می‌رفته طی یه تصادف حافظه‌ش رو از دست میده. مدتی بعد از تصادف خواب‌ها و نامه‌های عجیبی وارد زندگیش میشن. علارغم تلاش اطرافیانش کم‌کم حافظه‌ش رو به دست میاره اما همه‌چیز اینجا تموم نمیشه... داستان اونجایی ترسناک میشه که آوین چیزی بیشتر از حافظه‌ی از دست رفته‌ش رو پیدا می‌کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Abra_.

مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
17/2/24
ارسالی‌ها
87
پسندها
1,442
امتیازها
9,578
مدال‌ها
7
سن
20
سطح
8
 
  • مدیر
  • #2
IMG_20250414_210255_848.jpg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Abra_.

مبینا.ج

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/4/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
24
امتیازها
30
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
تاریکی، همیشه پر از ترس و وحشته!
اینکه ندونی کجایی، چی رو به روته و کی کنارت داره راه میره همه‌چیز رو وحشتناک‌تر می‌کنه؛ اما با تمام ترس‌هایی که تمام وجودت رو درگیر کرده، ساکن بودن نمی‌تونه انتخابت باشه... تو باید قدم برداری!



بخش اول: سکوتِ پیش از طوفان

- خب عزیزم؛ قبلا به مرکز درمانی دیگه‌ای مراجعه کردی؟

- آره؛ تقریباً دو سال و خورده‌ای پیش!

- برام تعریف کن؛ چی‌شد که تصمیم گرفتی برای درمان بری؟ اصلا چی‌شد که درمان رو قطع کردی و الان اینجایی؟

- قصه‌ش طولانیه...

- اشکالی نداره، من اینجام که همین قصه‌های طولانی رو گوش کنم؛ هوم؟

- باشه! «از وقتی یادم میاد همیشه بار سنگین افسردگی روی شونه‌هام بود و با خودم حملش می‌کردم؛ ده دوازده سال تمام! خیلی سخت بود اما من دیگه به بودنش عادت کرده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

مبینا.ج

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/4/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
24
امتیازها
30
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
«بخاطر همین بود که به محض اینکه بهم پیشنهاد داد قبول کردم. ایلیا با بابام خیلی متفاوت بود؛ راحت بهم محبت می‌کرد، تمام مدت ارتباط‌مون همه‌ی توجه‌ش به من بود و به نسبت آزادی عمل بیشتری داشتم. دیگه خبری از امر و نهی‌های مداوم نبود و شاید اصلی‌ترین دلیل شروع ارتباطم باهاش همین تفاوتش بود. اما همه‌چی بعد از یک ماه تغییر کرد، دیگه ایلیا رو به چشم کسی که منو حتی شده چند ساعت از همه‌چیز دور می‌کرد نمی‌دیدم، بلکه عاشقش شده بودم. واقعا و از صمیم قلب دوستش داشتم و من، خوب می‌فهمیدم این حسی که علاوه بر قلبم تمام وجودم رو درگیر کرده بود عشقه؛ یه عشق واقعی! کاملا می‌تونستم بفهمم حتی اگه سال‌ها ازش دور باشم بازم عشقش تو قلبم نمی‌میره. از بین نمیره و حتی جایگزین هم نمی‌شه؛ ایلیا ان‌قدر از همه نظر خوب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 15)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا