خلاصه:
پنج سال پس از تهدید لرد بیزنس، دنیای لگویی به ویرانهای به نام Apocalypseburg تبدیل شده است. امیت هنوز امیدوار و خوشبین است، اما دوستانش با حمله موجودات فرازمینی از سیستم سیستار دزدیده میشوند. او برای نجات آنها وارد سفری فضایی و ذهنی میشود. در این راه با شخصیتی مرموز به نام Rex Dangervest روبهرو میشود که نسخهای خشنتر از خودش است. سفر امیت، پرسشی درباره بلوغ، هویت و پذیرش تغییر را مطرح میکند. داستان در دو سطح – دنیای لگو و دنیای واقعی خواهر و برادر – حرکت میکند.