خلاصه:
علاءالدین، جوانی فقیر اما مهربان، در شهر خیالی آگربا زندگی میکند و از راه دزدیِ بدون خشونت گذران روزگار میکند. او با شاهدخت یاسمین آشنا میشود و تلاش میکند نشان دهد که ارزش او فراتر از طبقه اجتماعیاش است. سرنوشتش با یافتن چراغ جادویی و آزاد شدن غول شاد و پرانرژیِ داخل آن تغییر میکند. علاءالدین با کمک غول تلاش میکند خود را به عنوان شاهزاده معرفی کند اما در این مسیر با جاهطلبی و توطئههای جعفر روبهرو میشود. فیلم بر پایه عشق، آزادی انتخاب و یافتن هویت واقعی بنا شده است.