- ارسالیها
- 27
- پسندها
- 1,581
- امتیازها
- 14,213
بیا من کمکت کنممن یه رمان دارم کار گروهیه ولی کسی نیس کمکم کنه ترسناک هم هس اسمشم اولیویا هست
بیا من کمکت کنممن یه رمان دارم کار گروهیه ولی کسی نیس کمکم کنه ترسناک هم هس اسمشم اولیویا هست
یعنی چیخخخ یه دنیای دیگم هست دنیای پشت آیینه واقعیه...
من کمکت کنم؟؟من یه رمان دارم کار گروهیه ولی کسی نیس کمکم کنه ترسناک هم هس اسمشم اولیویا هست
خخخ ولی من میترسم از کمک جن هاوای پس شما یه اسکرتی دارین ما چیکار کنیم خخخخ
واقعا میکنی کمکمبیا من کمکت کنم
وای چه خوب شد با یه سنگ دو کبوتر زدم خخخمن کمکت کنم؟؟
چرا میدونی اونوقت دوست دارن که کمکت میکننخخخ ولی من میترسم از کمک جن ها
و من وقتی اینو میگن بیشتر میترسم..آره دقیقا
خخخخخو من وقتی اینو میگن بیشتر میترسم..
صدایی که تو ذهنم میومد دختر بود اما چند بار دیدم یه پسر مراقبمه هر جا میرم دنبالم میاد. من خونه مادر بزرگم پر درخته منم عاشق اینم رو درختا بشینم یبار که داشتم دور و برمو نگاه میکردم دیدم یه پسره داره نگام میکنه از پشت دیوار از رو درخت ند پایین اومدم دنبال پسره دوییدم تا یه جایی بود اما بعد غیب شد فقط تونستم ببینم موهاش طلای بود.خب حالا این پسره یا دختر