یه روزی یه جا اتفاقی میبینمت از دور یهویی میبینی منو با یه سر و وضعه ناجور
دله خودت به حالم میسوزه میگی چیکار کردم باهاش
یه عمر پای من سوختو ساخت بهش گفتم داداش
یه روزی یه جا اتفاقی میبینمت از دور یهویی میبینی منو با یه سر و وضعه ناجور
دله خودت به حالم میسوزه میگی چیکار کردم باهاش
یه عمر پای من سوختو ساخت بهش گفتم داداش