من یک بار کتک خوردم تو عمرم اونم از دست پدرم میدونید جریان چی بود من یه روز سرماخوردگی خیلی وحشتناکی گرفتم و همراه مامان بابا رفتیم دکتر آقا من از آمپول وحشت دارم و به دکتر گفتم ننویسه اون دکتر لامصبم تا دید از آمپول میترسم گفت براش آمپول بنویسید هیچی آقا تا این و گفت در و باز کردم یه چهار تا پا قرض کردم دویدم از بیمارستان بیرون هیچی بابا منو گرفت دوتا سیلی نوش جان کردم تا اون آمپول رو زدم آخه من به کی بگم پنی سیلین درد داره پرستارم نامرد بود هیچی آقا ما از بیمارستان برگشتیم مامانم به بابم گفت جیییییغغغغغ دست رو پختر من بلند میکنی هیچی بابا دعوا کردند مامانم قهر کرد و رفت خونه مامانبزرگم تا یه ماه با بابام حرف نزد دیگه از اون موقع بابام یه نگاه چپ به من نمیندازه خخخخخخخ همش تقصیره دکتره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.