اعتراف میکنم یه بار رو فلش کاری بابام چیزای نه چندان جالب ریختم و بردم مدرسه، معلممون گرفت منم از خجالت و ترس اینکه محتویاتش رو به روم بیاره هیچ وقت نرفتم ازش بگیرم. هنوز بعد از چهار سال...
بابام: اون فلش قرمزه من چی شد؟
من:
اعتراف میکنم امروز یازده صفحه اسپم از یه تاپیک دیگه و ۱۶ صفحه اسپم از این تاپیک پاک کردم :/
و اعتراف میکنم اصلا نفهمیدم چرا میاید اینجا میگید خوابم میاد. درسام مونده. دسشویی خونه ما بزرگه یا کوچیکه. I.Râstâ..TaraɲΘm.. فقط ب شما دو تا میتونم گیر بدم شرمنده
اعتراف میکنم من همونیم ک وقتی رفیقم با مامانش دعواش شده بو اومده بو خونمون ت شربت آلبالوش قرص اسهال ریختم
بدبخ عز بس رف دبلیوسی یادش رف با مامانش دعواش شده سریع رف خونشون[فق نمیدونم اون راهو چجوری طی کرد]
یا همون شخصی ک با اکانت فیک رف پی رفیقش و با اسم مهسا یع ایرانسل 5 تومنی کش رف عزش
و یع اعتراف دیگع
اعتراف میکنم من اون کسی بودم ک رف سرع گوشی رفیقش و قرار 4 بعدازظهرشو با رلش کنسل کرد