دنباله دار | الآن تو چه فازی؟ | Page 7 | انجمن رمان نویسی یک رمان

Dr.z-a

رفیق جدید انجمن

رفیق جدید انجمن

28/11/18

#61

مهمون داريم و ميخوام از زيرِ كار فرار كنم
كمكم كنين كه بشههههه
وگرنه پِخ پِخ

zeinab z

کاربر فعال

کاربر فعال

28/11/18

#62

هوومم غمگین و خسته و اندکی خوابالو و بی حوصله

امضا : zeinab z

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته

نویسنده انجمن

28/11/18

#64

خواااااااب :yawn:

Roya.saadat

رو به پیشرفت

رو به پیشرفت

28/11/18

#65

خسته امممممممم

PARI_J

رو به پیشرفت

رو به پیشرفت

28/11/18

#66

فاز دلقکی -_-

امضا : PARI_J

mahdieh83

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

29/11/18

نویسنده موضوع
#67

بدجور خواااااااااااااااااابم میاد

امضا : mahdieh83

چنان خون می چکد از رنگ و روی دامنت، بانو!
که گل شرمش می آید از گل پیراهنت، بانو!
بگو بر چهره ات خون کدامین لاله پاشیده؟
چه پاییزی گذر کرده ز باغ دامنت بانو؟
نگو خون گریه های ظهر عاشوراست . . . میدانم
که ردِّ تازیانه مانده بر روی تنت، بانو!
خجالت می کشد این ریسمان، از هر چه انسان است
که گردیده ست گردنبند دور گردنت، بانو!
همه گوش اند سر ها، بر فرازِ نیزه ها امشب
مگر لب تر کنند از جوی قرآن خواندنت بانو!
. . . شب سردی ست . . . در دل های ما شام غریبان است
زمین را گرم کن با چشم های روشنت، بانو!