طنز خَندِه خآنـه عَمو اَزرآعـــیل

[فاطم]

 

[فاطم]

 

[فاطم]

 

[فاطم]

ﻣـــن ﺩﺭ ﺗﻼﺷـــــم ﮐﻪ ﻓﺎﺻــﻠﻪ آشپزخونه ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻗـــمو ﺗــــﻠﻪ ﮐﺎﺑـــــﯿﻦ ﺑﺰﻧــم…

.

.

ﺑﻌــﺪ ﯾﻪ ﺳــــﺮﯾﺎ ﻭﺍﺳــﻪ عکس پروفایلﺷـــﻮﻥ ﭘــﺎ ﻣﯿﺸﻦ ﻣﯿــﺮﻥ ﺁﺗـــــلیه

 

[فاطم]

يه دور قبل از عيد كه هوا گرم ميشه جو گير ميشيم كل بخارى ها رو جمع ميكنيم و درا رو هم باز ميكنيم

.

يه هفته بعد باز سرد ميشه همه رو مياريم وصل ميكنيم باز .
شما هم اينجوريد؟

 

[فاطم]

یارو رفیقش مرد! سر قبرش خرما گذاشت.
رفت نیم ساعت بعد اومد دید بشقاب خالیه!
رو قبرش میزنه و میگه:
اگه گشنه ای برات فلافل بگیرم……!!!

 

[فاطم]

از صدای سخن بمب ندیدم خوش‌تر

.

.

یک عاشقانه داعشی

 

[فاطم]

امروز پنج جا رفتيم عيد ديدنى و چهار سرى هم مهمون داشتيم،
به عبارتى تا اين ساعت ٥-٤ جلوئيم.
اگه تا ١٢ خوب دفاع كنيم روز اولو برنده تموم ميكنيم.

 

[فاطم]

شما یادتون نمیاد قدیما که این‌جوری نبود!
عید ۱۳-۱۴ روز طول می‌کشید نه مثل حالا که نیم ساعت بعد از سال تحویل انگار غروب سیزده بدره

 

[فاطم]

تو فامیل خودمون من نقش مهران غفوریان دارم،
حرف میزنم بقیه می خندن…

.

.

اما تو فامیل زنم شکل دکتر الهی قمشه ای خودمو جا زدم