طنز خَندِه خآنـه عَمو اَزرآعـــیل

[S_G]

‏این زنبورايى که ۴۵ دقیقه تو يه ارتفاع و نقطه ثابت، بال بال زنون جلوت وايميستن…
‏اينا نيم کلاجشون خيلى خوبه

 

[S_G]

منطق من ۳ حالت داره :

.

.

یا حق با منه
یا تو نمیفهمی حق با منه
یا انقدر میزنمت که کاملا بفهمی حق با منه

 

[S_G]

درسته که گفتن آینه تو بدن سازی تاثیر داره
ولی نه طوری که ۲۰ ثانیه دمبل بزنی بعد نیم ساعت جلو آینه خودتو نگاه کنی و فیگور بگیری

 

[nana :)]

شاید باورتون نشه ولی بابای من امروز روش راه اندازی دوباره کنترل رو برای فندک افتتاح کرد
بدین صورت که فندک رو در حد مرگ به لبه کابینت کوبید و در کمال تعجب فندکمون کار کرد
من：@_@
بابام：B-)
فندکمون：T_T

 

[S_G]

‏یه بار هم میخواستم با اکیپ بچه هایی که میرن کوه آشغال جمع میکنن برم

.

.

که بابام گفت از اتاق خودت شروع کن. دوستهات هم بگو بیان

 

[nana :)]

بابام داشت فیلم میدید
صدام زد گفت بدو بیا رفیقاتن !
اومدم دیدم فیلم ادم خوارا رو داره میبینه
گفتم یعنی چیی رفیقمن ؟ گفت رفیقتن دیگه
اینا ادم خوارن تو مفت خوری
خلاصه اینکه به پدرتون اعتماد نکنید

 

[S_G]

‏ملت يهو ميفهمن يه فاميل پولدار داشتن كه مرده، كلى ارث بهشون رسيده؛
.

.
ما يه وصيتنامه از بابا بزرگم پيدا كرديم،بايد خونه رو بفروشيم بدهياشو بديم

 

[nana :)]

کارنامه یه دانش‌اموز ایرانی:
انگلیسی: 20
عربی: 17
فارسی: 10 اونم به زور التماس‌های خانواده برای معلم تا نندازتت

 

[S_G]

ﺳﺮ ﮐﻼ‌ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ
“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟”
ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.
ازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه
ینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!!

 

[nana :)]

بابابزرگم فوت کرد دو روز بعد ریشمو زدم
به بقیه گفتم اومده تو خوابم گفته راضی نیستم ریش بهت آویزون باشه

خدابیامرز تا چهلمش هر شب با یه ساتور میومد به خوابم میگفت باید ختنه ات کنم راضی نیستیم بهت آویزون باش