طنز خَندِه خآنـه عَمو اَزرآعـــیل

[sana_pat]

صبح بابام اومد چایی بخوره دید سرده برگشته میگه چرا این چاییه سرده

گفتم حتما بهش بی محلی کردی اینم ازت سرد شده

با سماور افتاد دنبالم

 

[sana_pat]

توالت عمومی بودم یه دفه نظافت چی با صدای بلند گفت:



من نمیدونم چجوریه آمریکا از چند هزار کیلومتری یه موشک میزنه
صاف میخوره به هدف

اون وقت اینا نشسته نمیتونن از فاصله 20 سانتی برینن تو سوراخ دستشویی

 

[sana_pat]

یه عجب غلطی کردیم خاصی توی چشماشونه

 

[sana_pat]

یارو داشت آزمون میداد
رسید ب ی سوال نوشته بود :
کلمه ی مناسب را درجای خالی قرار دهید


بعد تو جای خالی نوشت “مناسب”
میگن معلمه از اون روز تاحالا رفته ته کلاس نشسته میگه مامانم کی میاد دنبالم

 

[sana_pat]

اگه ديديد يه كيف واسه خودش داره راه میره تعجب نكنيد ، اينا كلاس اولى اند

 

[sana_pat]

مادربزرگم یک هفته‌ بیمارستان بستری بود ؛




نصف دکتر پرستارا رو به هم رسوند

 

[sana_pat]

دوست دخترشم براش تا حالا اینجوری عشوه نیومده

 

[sana_pat]

طرف دندونش درد می کرده میره دکتر میگه:
همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه !
دکتر میگه چرا ؟

میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه !

 

[sana_pat]

يه خانمی بود تو مهد كودكمون فقط يه جمله ازش يادمه




همیشه بهم میگفت : پسرم با پسرا هم بازی كن

 

[sana_pat]

لامصـــب با این نرخ سکه دیگه دختر مذهبی هم نمیشه گرفت !!!
چهارده تا سکه هم حساب میکنی خیلی زیاده




باید یکیو پیدا کنیم به یگانگی خدا راضی باشه