متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها | حمید جدیدی |

  • نویسنده موضوع SHIRIN.SH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 111
  • بازدیدها 3,255
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #1




بارها خندیدیم!

ما بارها به رنج هایمان خندیدیم

ولی رنج

مثل زیبایی یک زن!

فراموش نشدنی بود...

| حمید جدیدی |

| این تایپیک تقدیم به@ســـحرپــروانـہ♥|​
 
آخرین ویرایش
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #2


۱. یجور "دوست داشتن" هست، خیلی دوس داری بهش بگیا، ولی طرف جوری برخورد میکنه که حرفت میمونه بیخ گلوت... بجاش میگی : "یه لیوان آب لطفا"



۲. یجور "دوست داشتن" هست، اصلا دوست نداری بهش بگی، ولی مجبوری ... میفهمی! مجبور!



۳. یجور "دوست داشتن" هست، بگی یا نگی، نه به حال خودت فرقی داره نه طرف! چون اونقدر تنهایید که فقط همو دارید.



۴. یجور "دوست داشتن" هست، که نیست! یعنی سالهاست منتظری که یکی پیدا شه و لایق این جمله باشه ... هنوزم منتظری.



۵. یجور "دوست داشتن" هست، گفتنی نیست، دست به کار میشی، گُل میخری واسش،...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #3
نامه شماره یک



محبوبم...

امروز هم بی تو گذشت. چشم دارد به ندیدنت عادت می کند؛

زبان نامت را به سختی در دهانم می چرخاند؛ دست ها بلا استفاده و گوش هایم صدایت را ...

روزگار غریبی ست و درد هر بار یکی از اعضای تنم را احاطه می کند.

شاید برای همین است که قلب و مغزم، با آنکه همیشه کنار تواَند؛ بیقراری هم می کنند.

قلب... مثل مادری که جنگ، جنازه ی فرزندش را هنوز پس نداده است

و مغز... چون پدری که در تنهایی و خلوتش، به آرامی می گرید.

چه تشبیه مسرت بخشی...! که هربار به یادم خواهد آورد ...

"...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #4
نامه شماره دو


87349


محبوبم...

دنیا زوالی بیش نیست.

و آنچه از ما خواهد ماند، گورهایی ست که تنهایی را به تاریک ترین شکل ممکن نشانمان می دهد.

چراغی روشن کن و پرده ی اتاق را کنار بزن.

مردان تنها، ملوانان غمگینی اند که شب ها و در پی جایی امن، به خیابان ها می زنند.

چراغی روشن کن و با آهنگی که دوستش داشتیم به آرامی و رو به پنجره برقص.

بگذار فانوسی که از اتاق تو چشمک میزند، ملوانان شب را از غرق شدن نجات دهد.

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #5
نامه شماره سه



محبوبم...

قلب کارش تپیدن است، بدون آنکه بخواهی.

گاهی تند و گاهی آرام.

می توان برای مدت زمان کمی، نفس را حبس کرد تا شش ها خستگی در کنند.

می توان مدتی فکر نکرد، تا مغز آرام بگیرد.

ولی به وقت تنفر، استراحتی در کار نیست. به واقع، این قلبت است که آنرا دور انداخته ای...!

کسی آنطرف تر وَرش می دارد و با آن به "دوست داشتن" ادامه خواهد داد.

تو اما مردان زیادی را رنجانده ای! مردانی که به خون ات تشنه اند و قلب هایشان را گوشه ای... دورانداخته اند.

من حواسم هست ولی...

و حالا،

با هزاران قلبی که درسینه جمع کرده ام... دوستت...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #6
87350

+ فرض کن بمیری، و به تناسخ معتقد باشی...

فکر می کنی چی بدنیا میای؟

_ پُلا روح دارن؟

+ نمیدونم، شاید...

_ دلم میخواد همون پُلی بشم که روش منو بوسیدی!

دوست دارم لااقل برای یبارم شده بجای آدمای دیگه، خوشبختی خودمو تماشا کنم.

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #7


کپی برابر اصل ...

یعنی اصلش را می دهی به دادگستری یا دفاتر رسمی؛

از رویش هر چندتایی که خواستی کپی میگیری تا به همانقدر؛ اصلش را داشته باشی...

می شد اگه وقت بوسیدنت... چند کپی گرفت و داد ... عین اصلش را گرفت!

می شد اگر وقت آغوش... چند کپی گرفت و داد... عین اصلش را گرفت!

می شد اگر

وقت زل زدن به چشم هات

وقت اینکه دستم را گرفته ای؛

دستت را گرفته ام

بعد... دست هایمان را محکم فشار میدهیم توی دستان هم؛

تا دلمان قرص شود ...

آنقدر قرص شود

که هر چی کپی ست

بریزیم دور

و بچسبیم به اصل اصل هم ...

می شد اگر

|...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #8


زخم هایی که بر قلب داریم....

اگر چه جایشان هرگز خوب نخواهد شد

ولی به یادمان خواهد آورد

که ما هم

کسانی را دوست داشته ایم...

حقیقتِ تلخ آنجاست

که قلب همواره خواهد تپید

زخم بارها باز خواهد شد

و "دوست_داشتن"

چون عفونتی خوش خیم

تمام وجودمان را خواهد گرفت

شاید برای همین است که آدم های زخم خورده

همیشه لبخندی ملایم و سرد

روی لب دارند.

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #9


انار بودیم...

به هم که می رسیدیم

جانمان، ترک بر می داشت

تو از خنده...

و من سینه چاکی که باز غیرتی شده!

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
سطح
48
 
ارسالی‌ها
13,757
پسندها
128,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #10


به من بگو

وقتی کسی را دوست داریم

چرا "غم"

مهربان تر می شود

و "تنهایی" از فرسنگ ها دورتر

ما را بو می کشد...؟

| حمید جدیدی |​
 
امضا : SHIRIN.SH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا