فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار شمس لنگرودی

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #1
“گلایل را دوست دارم
به خاطر قلبش
که از پس برگ های لطیفش پیداست

دل آدمی پیدا نیست
و سر انگشتانت را سیاه می کند چون گردو
اگر بگشایی
و ببینی”
― شمس لنگـرودی
 
امضا : Sama_Shams

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #2
“پس اين فرشتگان به چه كارى مشغولند
كه مثل پرندگان راست راست مى چرخند در هوا
سر ماه
حقوق شان را مى گيرند

پس اين فرشتگان به چه كارى مشغولند
كه مرگ تو را نديدند
كاش پر و بال شان در آتش آفتاب تير بسوزد
ما با ذغال شان
شعار خيابانى بنويسيم

پس اين فرشتگان پيرشده
جز جاسوسى ما
به چه كارِ بدِ ديگرى مشغولند
كه فرياد ما به گوش كسى نمى رسد”
 
امضا : Sama_Shams

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #3
امشب

دریاها سیاه اند

باد زمزمه گر

سیاه است

پرنده و گیلاس ها

سیاه اند

دل من روشن است

تو خواهی آمد.
 
امضا : Sama_Shams

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #4
«نوروز منی تو»

نوروز منی تو

با جان نو خریده به دیدارت می دوم

شکوفه های توام من

به شور میوه شدن

در هوای تو پر می کشم.
 
امضا : Sama_Shams

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #5
«امشب»

امشب

دریاها سیاه اند

باد زمزمه گر سیاه است

پرنده و گیلاس ها سیاه اند

دل من روشن است

تو خواهی آمد
 
امضا : Sama_Shams

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #6
آخر به چه درد می خورد
آفتاب اسفند
این که جای پای تو را
آب کرده است
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #7
در هر ایستگاهی که پیاده شوی
کنار توام
این قطار
مثل همیشه در کف دستم راه می رود
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #8
امشب
دریاها سیاه اند
باد زمزمه گر
سیاه است
پرنده و گیلاس ها
سیاه اند
دل من روشن است
تو خواهی آمد
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #9
بی آن که بوی تو را بشنوم
ریشه های سیاهم
در تاریکی بیدار می شوند
فریاد می زنند : بهار، بهار
شاخه های درختم من
به آمدنت معتادم
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #10
خلاصه بهاری دیگر
بی حضور تو
از راه می رسد
و آن چه که زیبا نیست زندگی نیست
روزگار است
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا