متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مسابقات مسابقه داستانی از جمله ای در رابطه زندگی × اسفند ماه 1398 | انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Hani.Nt
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 1,389
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
90034
سلامی خاضعانه محضر شما نویسندگان و کاربران خوب یک رمانی.این مسابقه با هدف سنجش میزان استعداد شما در نویسندگی، همچنین افزایش مهارت شما در نویسندگی زده شد.
مراحل این مسابقه از این قرار است که:
90153
جمله‌ی بالا را 10تا 15 خط ادامه بدهیدو در همین تاپیک ارسال نمایید.

نکات و قوانین بسیار مهمی که باید برای شرکت در این مسابقه توجه نمایید:

1-این جمله را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hani.Nt

t.sh

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
789
پسندها
9,340
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
  • #2
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز آن است که در همین مدت کوتاه به جای خوبی و لطافت، صبر و بردباری دنیا را به کام همه تلخ کنیم! قطعا زندگی تلخ می شود اگر به جای خدا و لذت های حلالش به سراغ آدم های شیطان صفت و لذت های حرام برویم. اینکه من بخواهم در این دنیای دو روزه فقط به فکر خودم باشم هم تراژدی ترین رفتار ماست! خودخواهی است که پشت هم جهانمان را تیره و تار می کند. این اوج غفلت و جهالت است که به جای عشق، به سراغ نفرت برویم! به جای صبر، به سراغ اعتراض برویم! مگر چقدر در این دنیا می مانیم که به دست خودمان آن را آلوده می کنیم؟! چطور به خودمان اجازه می دهیم که خ**یا*نت کنیم و بعد با قیافه ای حق به جانب بگوییم کارمان اشتنباه نبوده! چطور وجدانمان اجازه می دهد که با دروغ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • #3
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی،کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز بودن آن است که شهد تلخی است برای من و تو. شهد تلخی که ما را با پستی ها و بلندی های این زندگی آشنا می کند. زندگی شهد تلخی است که کام زنبور عسل را نیز تلخ کرده است. زندگی سرخی سیبی است که به خاک افتاده، بگذر از این سرخی سیب که همین سرخی سیب دل حوا را در دام بلا انداخت. بگذر از زلفان دلفریب این زندگی که پیچش هایشان را پیچیده تر از هر پیچش این دنیا پیچیده اند... بگذر از لبخند زیبای این زندگی که لبخند زیبایش مانند شمشیری براق اما زهرآلود است که اندک اندک در وجود تو فرو می رود. بگذر از نرمی لطیف این زندگی که چون تیزی یک خنجر، برنده است. زندگی نفس کشیدن من و تو در آن نیست پس بگذر که زندگی بازی مرگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ASaLi_Nh8ay

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,123
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • #4
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز آن است که همه چیز میگذرد! . خوبی ها و بدی ها،خوشی ها و ناخوشی ها همه و همه در حال گذشتن هستند و ما هر روز و هر روز به آخر زندگی خود نزدیک و نزدیک تر میشویم!
هر روزمان تکراری تر از روز قبل است و همه میدانیم روز بعد تکراری تر از امروز خواهد بود.
همه این همه تکرار ها باعث شده است مشکلات زندگی دیگران را نادیده بگیریم. و با خود بگوییم:"مگر میشود؟-امکان پذیر نیست!-بداهه پردازی میکند" اما چقدر خوب میشود که بدانیم هر کسی در زندگی مشکلاتی دارد.مشکلاتی که ممکن است در زندگی ما رخ داده باشند اما سریع از آن ها گذشته باشیم!گفتم همه چیز میگذرد اما نه با یک سرعت!
زندگی هر کسی روند و ریتم خاص خودش را دارد بنا بر این خوشی ها و ناخوشی هایش هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

نسترن محمودی

نویسنده انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
1,381
پسندها
30,385
امتیازها
63,073
مدال‌ها
13
  • #5
موضوع غم‌انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم‌انگیز آن است که...
اصرار ورزی بر سخت بودن این زندگی ساده! چه اهمیتی دارد مدت زمان زندگی‌ای که در آن مدام در تنش و هیاهوی منفی باشی! مدام بدوی اما آن دویدن‌ها تنها پاهایت را بگیرد در حالی که گویی تو ایستاده‌ای و چیزی تا راکد ماندنت نماده! چه بسیار غصه‌هایی که باعث شد با هر بار رفتن در مقابل آینه آه بکشی، چرا که تارهای گیسوانت بر سر سپید شدن با هم مسابقه گذاشته‌اند در حالی که تمام آن غصه‌ها، همان قصه‌های کودکانه‌ای بود که هر شب مادربزرگ زیر گوشَت زمزمه می‌کرد. آری، زندگی غم‌انگیز است اگر به آن میزان درک نرسی که بدانی کسی هست که اگر بخواهد می‌شود و اگر نخواهد نمی‌شود؛ پس چه فایده که مدام زندگی دیگران را زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

mehrabi83

کاربر فعال
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,292
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
  • #6
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز آن است که؛ از یاد برده ایم ما اشرف مخلوقاتیم و کافیست بخواهیم و تلاش کنیم تا خوشبخت شویم.
میگویی نه! کافی است فقط یک روز در خیابان های دود زده شهر راه بروی و اطرافت را نگاهی بیندازی تا متوجه حرف هایم بشوی.
گویا به این دنیا آمده ایم تا آینه ای شویم در مقابل حیوانات؛ گاه چون گوسفندی بیشعور شویم؛ و گاه دست گوسفند بیچاره را در بیشعوری چنان از پشت ببندیم که پشم های سفیدش چون اشک اطرافیانمان فرو ریزد.
گویا میخواهیم به آن گرگ رام نشده بفهمانیم ما رام نشده تر از آنیم و آنچنان زوزه میکشیم و چنگ به اطرافیان میزنیم تا تارهای هنجرمان چون مغز بیچارگان آشفته شود.
انگار پا به این خاک گذاشته ایم تا روی خاک را در پست بودن کم کنیم...آه، این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : mehrabi83

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • #7
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز آن است
غمش انجاست که طوری قد علم می کنیم که انگار مارا برای کشتن هم افریده اند نه زیستن باهم!
هر روز بیدار می شویم تا بازی جدیدی در این موهوم های ناکجا اباد راه بیندازیم ویا اگر هم به قول معروف عرضه ی زرنگ بودن را نداشته باشیم عروسکی میشویم در خمیه شب های ادم های زرنگ نقش ایفا میکنیم وپا می گذاریم به خوابی که برایمان دیده اند.
درد زندگی های امروز کوتاه بودنش نیست اهنی بودن اش است ،فولاد واهنی که بر همه زندگیمان مسلط شده اند وسلطنت می کنند بر تمام احساساتمان به طوری کمی دیرتر بجنبیم اهن و فولاداست که جایگزین نسل اینده می شود.
زندگی اهنی که هر روز وهر روز دور تر می شود از راه مستقیم به طوری که انسانیت در میانمان دُرِّ کمیابی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Alef_Gaf

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
64,220
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • #8
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز آن است که در حقیقت زندگی به موقع شروع نمی‌شود! تا به‌خودمان می‌آییم و می‌خواهیم ورزش کنیم، هوا سرد می‌شود و زیر پتو بودن را ترجیح می‌دهیم. تا می‌خواهیم درس بخوانیم، صفحه گوشی برایمان چشمک می‌زند‌. تا آماده‌ی سفر می‌شویم اخبار از سقوط هواپیما و ته دره رفتن اتوبوس می‌گوید. تا می‌خواهیم عشق بورزیم طرف‌مان شکست عشقی خورده‌ترین انسان روی زمین می‌شود و سرد ترین موجود خلقت. تا می‌خواهیم صبح زود شاد باشیم و سر حال به دانشگاه برویم، در اتوبوس دختری/ زنی کیفش را در کمرمان فرو می‌کند. تا می‌خواهیم به خودمان برسیم پشت سرمان حرف می‌زنند که فلانی مانند زن‌های خراب آرایش کرده و مو رنگ کرده و لباس پوشیده! تا به کسی محبت می‌کنیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • #9
کوتاه بودن آن نیست،بلکه غم انگیز آن است که نمی توانیم ساختار درستی از داستان زندگی خودمان داشته باشیم،آنقدری که ناعدالتی آدمی بی شمار شده نمی توانیم میان ظلم های بی شمار روی برگردانیم و حس وانرژی مثبت را به خودمان القا کنیم وحقیقت را از صحنه زندگی حذف کنیم وبا رویای پوچ ،خیال بافی کنیم ،شاید که ازقبل از تولد با این تراژدی زندگی کردیم ،در دنیای آدمیانی که حقیقت را کشته اند وبادروغ زیرکانه زندگی خود را می گذرانند تا شاید با رنگ دروغین به رویای دست نیافتنی خودبرسند، ما در این دنیای دروغینی که خودمان ساخته ایم بدنبال عدل هستیم وهمچنان ظلمت است، آنچه که کرده ایم وآنچه بر ماست.
شاید دیر باشد دیگر برای مبارزه با آنچه که می باشد. زندگی باید ها ونباید هایی در خصوص آدم هایی ست که مقصراصلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sanam_gh_

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,614
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • #10
موضوع غم‌انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم‌انگیز آن است که ما را ازهم جدا کرد.
این جدایی برای من برعکس تمام آدم‌ها اتفاق افتاد،این جدایی برای من در روزهای اول عادی بود،حتی گاهی از یاد می‌بردم پیامک‌های‌ گذشته را برای چندمین بار بخوانم. حتی یادم می‌‌رفت آنقدر عاشق هستم که باید زانوی غم بغل بگیرم و سرم را بر زانو گذاشته و برای دوری‌ات اشک بریزم. اما...
هرسالی که گذشت این غم بر روی قلبم سنگین شد، هر چه سنم بالا رفت نبودت بیشتر حس شد، کار من به جایی کشید که پیامک‌هایت را هرلحظه در ذهن مرور کنم، گاهی آنقدر به تو فکر می‌کنم که نمی‌فهمم گونه،هایم و حتی یقه‌‌ی لباسم از اشک خیس شده است. همه به من گوش زد می‌کنند، تمام کنم این خاطره بازی‌های هر روزه‌ام را، اما من لبخندِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : مهدیه احمدی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا