متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مسابقات مسابقه داستانی از جمله ای در رابطه زندگی × اسفند ماه 1398 | انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Hani.Nt
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 1,389
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • #11
موضوع غم‌انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم‌انگیز آن است که گاهی در میان خنده ناگهان گریه کنی.
نفهمی که چرا گریه می‌کنی
نفهمی خنده میان بعضی گریه ها به چه علت است!
در این دنیایی که بعضی‌ها تلاش می‌کنند تا زنده بمانند اما راه زندگی کردن را یاد ندارند.
بعضی‌ها طرز زندگی کردن را یاد دارند اما تظاهر به نداشتن زندگی خوبشان می‌کنند.
تظاهر تنها برای لحظه‌ای خاص خوب است.
نه این‌که می‌بینی زندگی خودت عالی و اطرافیانت حسرت زندگی تو را می‌خورند اما تو تظاهر می‌کنی افسرده‌ای و میلی به زندگی نداری.
باور کنید بعضی از توقع‌های بالا از همین تظاهر کردن‌ها شروع می‌شود و حتی گاهی چشم و هم‌چشمی با رفیق یا ... داری.
بخدا این زندگی نیست که با چشم و هم چشمی بسازیش.
بخدا این زندگی نیست که با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MEHR.AFAQ

☆~its.mlika~☆

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
263
پسندها
1,319
امتیازها
10,133
مدال‌ها
2
سن
24
  • #12
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی کوتاه بودن آن نیست، بلکه غم انگیز آن است که انسان های کوتاهی باشیم. کوتاهی نه به معنای قد و اندام؛ نه... کوتاهی به معنای عقل و اندیشه ی کوتاه. این که هریک رو به خواسته ی خود بریم و کوچکترین توجهی به دیگران که چه عرض کنم حتی پیرامون خود هم نداشته باشیم. این که اصلا توجه نکنیم چه اتفاقاتی برای اطرافیانمان می افتد. کوته اندیشی به این می گویند که فکر کنیم فقط ما و خانوادمان هستیم که مهمیم و بگذاریم هر بلایی بر سر دیگران بیاید مثلا ما کباب غاز بخوریم و شب از نفخ شکم خوابمان نبرد غافل از اینکه چند خانه انطرف تر کودکانی هستند که از گرسنگی چند شب اتی خوابشان نمی برد یا مثلا این که هرکس تلاش کند برای پیشی گرفتن از دیگری به هر قیمتی که مبادا ارج و قربش کمتر شود غافل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Narges_D

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
20,499
امتیازها
48,373
مدال‌ها
23
  • #13
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی
کوتاه بودن ان نیست.
بلکه غم انگیز ان است که درکشوری بیگانه زندگی کنی!
مخصوصا اگرمجبورباشی وکشورخودت مشغول جنگ داخلی باشد.
برای این که ازگرسنگی نمیری مجبور باشی بری بنایی وموقع این که دیواراخراب میکنند دیوارروی پات بریزد.
ایاتابه حال راجب این مردم فکرکردیم یابه نظرمان این ها ادم هایی هستند که امدندو

مفت ومجانی ازامکانات ما استفاده میکنند؟
درحالی که این هامجبورندهرسال کلی پول واریز کنندبرای کارت هایشان.
ازاین مشکلات بگذریم.
تحقیروتمسخرماراکجای دلشان بگذارند؟
نمیدانیدکه انها خودشان چه دردی تحمل میکنندکه ازکشورشان دورندمجبورنددرکشورمازندگی کنند؟
چیزی که برای من جالب است مردمان مااست که برای چیز های بیخودمیرونددرخارج زندگی میکنند.
درحالی که انهاهم همان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Narges_D

Deniz78

کاربر نیمه فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
622
پسندها
6,044
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • #14
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن ان نیست بلکه غم انگیز ان است که ان دوروزش را هم زندگی نمیکنیم.! ما قربانیان خواسته های اطرافیان خود هستیم
کودکیمان با تمام خنده ها و گریه هامان میگذرد، و ما تبدیل میشویم، به سال اولی هایی، که با گلی میان دستانمان و مغنعه های کج و کوله ، اول صف ایستاده ایم و یک صدا شعر "معلم عزیزم،بیا تورا ببوسم..."را زمزمه میکنیم.
دفتر زندگی که ورق میخورد، نوجوانانی شده ایم پراز غرور...عده ای نگران برای موهای سیم تلفنی مان و عده ای دیگر، نگران کرک های پشت لبمان، که هرروز خدا حسرت نابودی ان شیوید های زشت را داریم.
قصه زندگی که به اواسطش میرسد ...کارنامه سال اول دبیرستان دستمان است، با معدل شانزده اخم مادر را میبینیم وزمزمه رشته تجربی زیر زبانش را، انوقت فکر میکنیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Deniz78

عقاید یک دلقک

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,184
پسندها
4,916
امتیازها
40,673
مدال‌ها
16
  • #15
نمی دانم راجبش چه بگویم خب شاید وقتی دارم این متن را بنویسم عمرم به پایان برسد و نتوانم تمامش کنم.اما تا آن جا قلبم بتپد خواهم نوشت،خواهم گفت،خواهم دید،خواهم چشید و خواهم شنید چون این زندگی کوتاه تراز آن است که بروم عمرم در چاله چوله های زندگی تلف کنم ؛می روم روبه روی دریا می نشینم ومنتظر آخر زندگی می شوم.خودم را برایش آماده کردم چون قراراست وقتی که بمیرم از زیر بار منت دنیا و زندگی و آدم های داخلش بیرون می آیم وبا همه تصویه حساب می کنم
شاید به این تصویه حساب انتقام هم بگویند چون دارم انتقام می گیرم از تمام کسانی که در این زندگی به اصطلاح دوست و همدم ولی در اصل شغالانی هستند که آنقدر دورم زدند که قرار بود میدانی را به نامم بزنند.برای همین است که دریا را انتخاب کرده ام . در داخلش دفن که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

InNegareh

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
110
پسندها
1,584
امتیازها
11,503
مدال‌ها
8
  • #16
نکته‌ی غم‌انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست، بلکه غم‌انگیز آن است که این حقیقت را نمی‌پذیریم و بر همین سبب است که هیچ‌گاه خود را برای سوت پایان این هماورد، آماده نمی‌پنداریم!
کافی‌ست از خودمان بپرسیم، آیا من به اندازه‌ی کافی خوب بوده‌ام؟ شما را نمی‌دانم اما در بهترین حالت، پاسخ من این است که...
نه! اما برای آینده، برنامه‌‌ی قابل قبولی دارم. راستش را بخواهید زمان دقیق وقوع این آینده را خود نیز نمی‌دانم! شاید شنبه‌ای باشد که هیچ‌وقت نیامده و شاید هم آن فردایی‌ست که قرار است بیاید و همه چیز را دگرگون سازد. آن روز باید بیاید تا برای اهدافم بجنگم؛ همان روز است که باید ترمیم‌گر دل‌هایی شوم که به دست خود شکسته‌ام و هزاران هزار کار نیمه‌کاره که باید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,438
پسندها
40,378
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #17
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی ، کوتاه بودن آن نیست بله غم انگیز آن است که کارمان شده دخالت در کار دیگران و مقایسه ظاهر زندگیشان با باطن زندگی خودمان. مثلِ عقابی تیز بین چشم میدوزیم به بقیه و روی زندگیشان زوم میکنیم. بعد هم با تمسخر میگوییم:«اَه! فلانی هم همچین زندگیِ تعریفیی نداره»! و فراموش میکنیم که لنزِ چشم های خودمان را چک کنیم. شاید عیب از خود ماست که نمی فهمیم زندگی هر کس ریتم و سبک خاص خودش را دارد. یکی دوست دارد شاد باشد و دیگری غمگین. اصلا به ما چه؟ هی مثل زالو به زندگی بقیه میچسبیم تا نقطه ضعفی بیابیم و گند بزنیم به زندگی اش. یا هم مثلِ شتری بی مغز، در حالی که علف نشخوار می کنیم، گردن درازمان را وسط زندگی دیگران میبریم تا بفهمیم چه خبر است. بعضی ها هم روی دست دو گروه قبل میزنند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kalŏn

Mélomanie

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,098
پسندها
43,823
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
سن
21
  • مدیر
  • #18
.:به نام خدا:.

موضوع غم‌انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست، بلکه غم‌انگیز آن است که ما فقط زندگی را می‌گذرانیم!
زندگی‌ای تکراری و یک نواخت!
زندگی‌ای که نه عشقی در آن وجود دارد و نه محبتی!
همه از زندگی انگار فقط زنده بودن و نفس کشیدن را می‌فهمیم!
دنیایمان شده مجازی!
محبتمان شده مجازی!
غممان شده مجازی!
در مجازی عاشق می‌شویم؛
و در مجازی عشق را می‌کشیم!
همه‌گی در حال تمرین کردن برای شاخ بودنیم!
دائم درحال مسابقه‌ایم که چه کسی غصه‌هایش بیشتر است!
دائم در حال آه و ناله کردن برای یکدیگریم!
درصورتی که هیچ دردی نداریم!
فقط و فقط هم‌دیگر را گول می‌زنیم که من دنیایم از درد و غم پر است!
همه‌گی برای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAHKAME _R

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
924
پسندها
11,935
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
  • #19
موضوع غم‌انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست، بلکه غم‌انگیز آن است که همه ما در زندگی یکسان هستیم در زندگی همه ی ما درد رنج و شادی هست در قدیما معنی زندگی واقعا زندگی بود
اما حال همه چیز توی یک چیز است فضای مجازی !
وقتی مدرسه میرویم معلم به ما میگوید درست زندگی گنین قدر داشته های زندگیتان را بدانی .زندگی مثل قطار که توی کوپه اش داستانی از زندگی ما نهفته است .
کوتاه بودن زندگی دست ما انسان ها نیست در خدای متعال است
خدایی که او این زندگی را به داده است
پس چرا قدر داشته هایی که داریم نداریم ؟
زندگی مانند شهد گل است
زنبورها برای زندگی و برای زنده مانده به طرف گل ها می روند تا عسلی جمع کنن برای کندویشان
ماچی ما برای زنده مانده و زندگی کردن چه داریم تا زنده بمانیم و برای زنده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Fati.r

کاربر نیمه فعال
سطح
5
 
ارسالی‌ها
563
پسندها
2,284
امتیازها
12,773
مدال‌ها
5
سن
19
  • #20
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی، کوتاه بودن آن نیست بلکه غم انگیز آن است که...
به خودمان فکر نمی‌کنیم. غم انگیز است که زندگی‌مان را بر پایه افکار دیگران بنا کرده‌ایم. همیشه با خود فکر می‌کنیم که دیگران چه می‌گویند؟ مادر و دختر برای خرید که بیرون می‌روند، دختر لباس قرمز رنگ عروسکی می‌بیند و خوشش می‌آید. مادرش لباس را که می‌بیند هین می‌کشد؛ بر پشت دستش می‌زند و می‌گوید:
-مردم چه فکری می‌کنند؟ نمی‌گویند دختر فلانی چه لباسی پوشیده است؟ نمی‌گویند...
امان از این نمی‌گویند‌ها که به سادگی احساس قشنگ دختر را نابود کرد. تقصیر دختر که نیست، مقصر افکاری‌ست که از کودکی ذهنش را پر کرده است. دختر بزرگتر که می‌شود هرکاری که می‌کند ملاک اصلی‌اش را فکر مردم می‌داند. مادر که می‌شود وقتی با دخترش بیرون می‌رود،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] InNegareh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا