طنز پَ نَ پَ

[*SaHaR_18*]

زنگ زدم ب دوستم میگه نیما تویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگم پ ن پ من یاسرم که عازمم واسه حرف تازه تر که لازمن واسه رپ

 

[*SaHaR_18*]

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﻝﻫﺎﺗﻮ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﭘـَ …
ﯾﮑﯽ ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺍ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺘﻪ، ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ !
ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﭘـَ … ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﮔﻮﺷﻢ …
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﮕﻢ ‏:ﻧﻪ ﭘـَﺴﻨﺪﺍﺯ ﮐﺮﺩﻡ

 

[*SaHaR_18*]

ب مامانم میگم ی لیوان اب بیار
میگه میخوای بخوری ؟؟؟!!!.


منم میگم پ ن پ میخوام توش کاناپلو بازی کنم با تیم ملی بورکینافاسو انتخابی المیپکه خدا کنه سهمیه رو بگیریم...


الان دارم خفه میشم هیچکسم نیست ی لیوان اب بده دستم..

داستانی داریما

 

[*SaHaR_18*]

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم ، یارو میگه اینجوری میدویی لاغر کنی ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم … !

 

[*SaHaR_18*]

زنه دوقلو زایده بود...پرستاریكی از بچه هارو میبره پیشش...زنه میپرسه:اون یكی هم میارن؟
پرستار گفت:پ ن پ فعلا اینو ببرین استفاده كنین...ده روزبعد ازفعال سازی اون یكی هم پست میكنیم در خونتون

 

[*SaHaR_18*]

زنه شکمش اومده جلو، دوستم می پرسه این خانم حامله است؟

پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!

 

[*SaHaR_18*]

توی یه مهمونی باکلاس روی مبل چرمی لم داده بودم و به بحث دربارۀ تأثیرات آلودگی هوا بر سیستم گوارش بدن گوش ‏می‌دادم. همین که خواستم جابه‌جا بشم تا من هم نظرم رو بگم، شلوارم ساییده شد به رویۀ چرمی مبل و یه صدای مضحکی ‏ازش بلند شد. اون وسط که همه ساکت شده بودند، دوستم به من که تا بناگوش سرخ شدم، میگه: صدای مبل بود؟ په نه په . . ‏‏. دیدم هیچ‌کی به من گوش نمی‌ده، خواستم یه درس عملی از تأثیرات آلودگی هوا بر سیستم گوارشی ارائه بدم!!!‏
‏
صاحبخونۀ نامرد خواست یک کم فضا رو تلطیف کنه، گفت: ولی اینکه بیشتر تأثیر سیستم گوارشی بر افزایش آلودگی هوا بود!!! ‏

 

[*SaHaR_18*]

داشتم از درد به خودم میپیچیدم ! بردنم اورژانس ! پرستار اورژانس با ناز و عشوه بهم گفت : آخی معلومه خیلی درد داری !؟ واسه همین داری تقلا میکنی دیگه !؟
من هم گفتم : په نه په هالک شکست ناپذیرم ! این حرکات هم موقع تغییر شکل طبیعیه ! شما نگران نباش !

 

[*SaHaR_18*]

با مامان و بابام داشتیم مبل رو جابجا می کردیم یهو هر دو شون ول کردن مبل افتاد رو پام گریم گرفته تازه میپرسن دردت گرفت میگم پ ن پ از این که میبینم شما با این عشق و علاقه با هم همکاری میکنید اشک شوق می ریزم..

 

[*SaHaR_18*]

صبح پاشدم باعجله برم دانشگاه خانومم میگه با این عجله میخای بری کلاس؟
گفتم پ ن پ دارم میرم خونه دوست دخترم

هیچی دیگه الان ۱هفتس تو کوچه میخوابم!