سلام خدمت تمامی یک رمانی های عزیز
امروز دوباره بعد از یک سال اومدیم که پانزدهمینن تولد یکی از زیر ابیای انجمن رو
زیر سقف آبی رنگ یک رمان جشن بگیریم.
اول از همه من یه قصه میگما
یکی بود یکی نبود
روزی روزگاری تو یکی از روزهای گرم تیر ماه یه زلزله بزرگ در بوکان رخ داد. بله، در اون روز زیر آبی معروف، پا به دنیا نهاد و نام او را دیلان گذاشتند. هر چند زلزله بیشتر به او میآمد. بنده شاهد بودم که میگما.
حتی که شما وقتی باهاش چت میکنین ممکنه ویبره هاش رو حس کنین!
ایشون اسم های دیگری چون بمب شادی و دلارام و دیلی و... هم دارن؛ اما بیشتر مردم اون رو با نام زیر آبی میشناسند.
خب در این راستا، یعنی به مناسبت همچین روز بزرگی،...