عاشق که باشی،
دست خیالش را میگیری، میبری شهر را ببیند،
دو قدم جلوتر راه میروی که دستش را بکشی!
باید بگوید آرامتر! باید بگویی دلتنگی!
عاشق که باشی...
خاطرههایش را میریزی توی جیبهایت،
هر چند دقیقه یکیشان را میچشی.
عاشق که باشی
مزهی خاطرههایت شور است!
عاشق که باشی همیشه پاییز است، همیشه حواست دست باد!
عاشق که باشی،
دنیایت سفید است و سیاه!
عاشق که باشی، آواره ای ...
راستی ...
عاشقی ؟
زن های عاشق نمی میرند ؛
سرگردان می شوند
درون زمان ،
اتاق ،
خانه ...
زن های عاشق نمی میرند ؛
تنها چشمان شان را می بندند
نفس نمی کشند
قلبشان را نگه می دارند
تا چشمان تو باز بماند
و قلب تو بزند ...
زن های عاشق سرگردان می شوند
حول و حوش جهان یک مرد ...