- ارسالیها
- 11,709
- پسندها
- 10,744
- امتیازها
- 67,173
- مدالها
- 23
- نویسنده موضوع
- #501
آه اگر تو می آمدی
هیچ امیدی خاموش نمی شد
هیچ پرنده ای در قفس نبود
هیچ بغضی در گلو نمی ماند
تا دستهایت
به اندازه ی نفس هایم فاصله است
بیا و به چشمان بی فروغم
روشنی ده
قرارمان مسافرخانه ی عشق
راس ساعت دلتنگی
چمدان آغوشت را بگشای
مرا با آتش نگاهت گرم
با طنین صدایت مدهوش
و از عطر دستانت سرمست کن
آه اگر تو می آمدی
هیچ امیدی خاموش نمی شد
هیچ پرنده ای در قفس نبود
هیچ بغضی در گلو نمی ماند
تا دستهایت
به اندازه ی نفس هایم فاصله است
بیا و به چشمان بی فروغم
روشنی ده
قرارمان مسافرخانه ی عشق
راس ساعت دلتنگی
چمدان آغوشت را بگشای
مرا با آتش نگاهت گرم
با طنین صدایت مدهوش
و از عطر دستانت سرمست کن