مـ ـ ـن
نبــ ـ ـودت
را هیچ وقت
یادنگرفتم باورِ
ذهنِدیرباورمنشد
ڪهنشد"تو"شـدهای
تمام ذرات تنـ ـم!تمام
خانهام نور خورشـ ـید
صبحگاهی مهـتاب نیـ ـمه
شبمگر میشـ ـ ـ ـود نباشی؟
باورم نمیشود پسبازمینویسم،
من و تو و سمفــ ـ ــونی تنهایـی!
وقتی از ته دل بخندی..
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری
وقتی سپاسگزار آنچه که هست، باشی
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی
آن زمان است که واقعا زندگی میکنی . . . !
بازی زندگی ، بازی بومرنگهاست
اندیشهها..
کردارها..
زمانی که آدمی بتواند بیهیچ دلهرهای آرزو کند
هر آرزویی بیدرنگ برآورده خواهد شد . . .
دنیا آنقدر جذابیت های رنگارنگ دارد ،
که تا آخر عمر هم بدوی …
چیزهای جدیدی هست
که هنوز میتوانی حسرتشان را بخوری !
پس یک جاهایی در زندگی
ترمز دستیت را بکش …
بایست و زندگی کن …