- تاریخ ثبتنام
- 2/1/19
- ارسالیها
- 10
- پسندها
- 692
- امتیازها
- 9,523
سطح
0
ما یه اکیپ خیلی شر بودیم
سر دسته هم من بودم حالا عطیه هم قشنگ در جریانه atieh
یکی از بچه های کلاس که خیلی تیریپ مثبت و درسخون داشت ( نیما )، همش مانع کارای ما بود و لومون میداد
کار این شده بود لو دادن تقلبای ما چون معتقد بود در حق اون بی عدالتی میشه
خلاصه دیدیم دیگه نمیتونیم در برابرش سکوت کنیم و هی مرام به خرج بدیم
یکی دو نفر مامور شدن که این از مدرسه برگشتنی خونه یه دل سیر کتکش بزنن و تهدید کنن که دیگه به پر و پای اکیپ ما نپیچه
اونم چون تک پسر بود و مامانی ، خون از دماغش میومد یه هفته مدرسه رو تعطیل میکرد
خلاصه جوری زدنش که یکی دو روز خونه نشین بشه
منو رفیق جینگمم رفتیم چهار تا دونه اعلامیه واسه این درآوردیم که نیما فلانی مرده
صبح زودتر از همیشه رفتیم مدرسه...
سر دسته هم من بودم حالا عطیه هم قشنگ در جریانه atieh
یکی از بچه های کلاس که خیلی تیریپ مثبت و درسخون داشت ( نیما )، همش مانع کارای ما بود و لومون میداد
کار این شده بود لو دادن تقلبای ما چون معتقد بود در حق اون بی عدالتی میشه
خلاصه دیدیم دیگه نمیتونیم در برابرش سکوت کنیم و هی مرام به خرج بدیم
یکی دو نفر مامور شدن که این از مدرسه برگشتنی خونه یه دل سیر کتکش بزنن و تهدید کنن که دیگه به پر و پای اکیپ ما نپیچه
اونم چون تک پسر بود و مامانی ، خون از دماغش میومد یه هفته مدرسه رو تعطیل میکرد
خلاصه جوری زدنش که یکی دو روز خونه نشین بشه
منو رفیق جینگمم رفتیم چهار تا دونه اعلامیه واسه این درآوردیم که نیما فلانی مرده
صبح زودتر از همیشه رفتیم مدرسه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.