- ارسالیها
- 1,163
- پسندها
- 5,655
- امتیازها
- 25,673
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #1
سوره يوسف، آيه 90: («قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»)[1]
سومين مواجهه برادران حضرت يوسف با عزيز مصر، در حالي كه حامل نامه حضرت يعقوب (ع) مبني بر تحسس و تفحص از وضعيت يوسف بودند، هيجان انگيز است:
در ملاقات سوم هر چه زمان مى گذشت، برادران مبهوت تر مي شدند؛ چرا كه عزيز مصر در برابر نامه پدرشان گريه كرد؟! عزيز از كجا ماجراى يوسف را مى داند؟! چرا اصرار داشت بنيامين را به همراه خود بياوريم؟ چرا پيمانه در بار آذوقه ما پيدا شد؟ چرا پول ما را در نوبت اوّل برگرداند؟ نكند ديگر به ما غلّه ندهد؟ او از كجا داستان يوسف را مى داند؟ راستى قيافه او...
سومين مواجهه برادران حضرت يوسف با عزيز مصر، در حالي كه حامل نامه حضرت يعقوب (ع) مبني بر تحسس و تفحص از وضعيت يوسف بودند، هيجان انگيز است:
در ملاقات سوم هر چه زمان مى گذشت، برادران مبهوت تر مي شدند؛ چرا كه عزيز مصر در برابر نامه پدرشان گريه كرد؟! عزيز از كجا ماجراى يوسف را مى داند؟! چرا اصرار داشت بنيامين را به همراه خود بياوريم؟ چرا پيمانه در بار آذوقه ما پيدا شد؟ چرا پول ما را در نوبت اوّل برگرداند؟ نكند ديگر به ما غلّه ندهد؟ او از كجا داستان يوسف را مى داند؟ راستى قيافه او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.