خلاصه بخش اول تا چهارم، رمان نگهبانان لاریویر
آنچه گذشت...
بخش اول:
1. مختصری از تاریخچه سرزمین
پس از خلق شدن انسان اول توسط خدای یکتا، نودال های (موجوداتی شبیه به انسان) او رو یافتند و پروش دادن.
در دوران نوجوانی، خداوند توسط الهامات، انسان اول رو هدایت می کرد.
یکی از این الهامات ازدواج با جنس مخالفش بود که همراه او پیدا شده بود.
انسان اول، بعد از ماجراهایی، مجبور شد با قوم نانودال ها کوچ کنه.
بعدها فرزندان او با سالم ترین و زیباترین نانودال ها ازدواج کردن و نسل انسان اول، گسترش یافت.
موجودی در سرزمین لاریویر زندگی می کرد به نام نکروماف ( همان شیطان) بود.
نکروماف لاریویر رو فقط برای خودش می خواست به خاطر همین به شکل انسان زیبایی در امد و یکی از دختران انسان رو اغوا کرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.