آدم است دیگر گاهی دلش برای حامی زندگی اش تنگ می شود،زبانش بند می آید و در حسرت نداشته هایش تنها لب می زند و عرق سرد عوض دستان نوازش گر تیره ی پشتش را لمس می کند"
دلم تنگه چشای مهربونته کجا پیدا کنم آرامش شونه هاتو برم از کی بگیرم خنده هاتو *** تنها آرزویی که میتونم برای دوستام داشته باشم اینه که بیشتر از اینی که هستن تغییر نکنن.
مایی ک بی هیچ سرانجام خوشیم *** بارونـــی که میبـاره از چشـــــــمامه.
دلگـــیرم از هرکــی کــه تو دنیـــــــــامه. *** بی همگان به سر شود..بی تو به سر نمیشود *** ‹یآ میبرَم یآ میبازن بِهم›