متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده -*-*ابیات ناب ناب-*-*

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #91
سر خوش و خرم از آنم که دگر یاری نیست
بر دلم بار گران و غم دلداری نیست
خرم از حال خوش جمع رفیقان ام من
چون دگر در ره من هیچ وفاداری نیست
شب ب بالین من خسته به غیر از تلفن
دیگر از یار و دلدار خبرداری نیست
رنگ روشن شده رنگ دل و پیراهن من
چون دگر غصه ی پول و سر و سامانی نیست
 
امضا : hadi

یخ فروش جهندم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
249
امتیازها
1,690
  • #92
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را

سگــــی را خــــون دل دادم کــــــه با من یار گردد

ندانستم که سگ خون میخورد خونخوار می گردد​

شب من پنجره ای بی فردا

روز من قصه تنهایی ما):

هرگز نگو هرگز
چون محدودیت ها هم مثل ترس
فقط یک توهم هستند

سلامتی هرچی خوبه که بدش ماییم
سلامتی هرچی بزرگه که کوچیکش ماییم
سلامتی هرچی رفیقه که اگه قابل بدونن خاک زیر پاش ماییم

گذشته هایت را ببخش
زیرا آنان همچون کفش های کودکیت نه تنها برایت کوچک اند بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند

شد از فشار گردون موی سفید و سر زد

شیری که خورده بودم در روزگار طفلی

خوب کردی وقت رفتن آمدی دیدی مرا

گر نمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

یخ فروش جهندم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
249
امتیازها
1,690
  • #93
زندگي خودتون رو
با ديگران مقايسه نکنيد ؛
هيچ قياسي بين ماه و خورشيد
وجود نداره ؛ اون ها زمانش که برسه هر دو مي درخشند ...!
 

یخ فروش جهندم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
249
امتیازها
1,690
  • #94
صبح می بوسم تو را ، شب توبه میگیرد مرا !



صبح مشتاقم ولی ؛شب حال استغفار نیست...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] _Tina.qr_

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #95
توبه بر لب، سبحه بر کف، دل پر از شوق گناه
معصیت را خنده می آید ز استغفار ما..
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #96
در هواي تو ، دل از حوري و انسان کندم
ريشه ي وسوسه را ، از تو چه پنهان ، کندم

هر چه پيوند ، بغير از تو بريدم ، پس از آن :
خواستم دل بکنم ، ... دل که نشد ، جان کندم
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #97
من از بازار این دنیا ، کمی آغوش می خواهم

برای عاشقت بودن ، دلی پر جوش می خواهم

...
میان انجمن ، باهوش و با ادراک و فرزانه

ولیکن در سرای خود ،ترا مدهوش می خواهم
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #98
بغض سنگین مرا دیوار می فهمد فقط

جنگجویی خسته از پیکار می فهمد فقط

زندگی بعداز تورا آن بی گناهی که تنش

نیمه جان ماندست روی دار میفهمد فقط
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #99
ظاهراً هر چند میخندم؛ درونم شاد نیست

باد اگر در غبغبم دیدی به جز غمباد نیست

وضع من از منظر علم روانکاوی بد است!

مشکلات جسمی‌ام اما به ظاهر حاد نیست!
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #100
خواهشـــی بـر لـب من هست ولـی تکـراری

مـی شود دســت از اعـــدام دلـــم بــرداری ؟

دل من مـــال تو شد پـس دل خود را مَشِـکن

بگذر از کشـتـن و ســرسختـی وخـود آزاری
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

موضوعات مشابه

عقب
بالا