نقد و بررسی نقد رمان کال | نگار.دال [darling] كاربر انجمن يك رمان

  • نویسنده موضوع نگاردال
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 204
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

نگاردال

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/8/18
ارسالی‌ها
837
پسندها
21,440
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
نقد و بررسی رمان کال

ن والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و انچه می نویسد.

نام رمان : کال

نام نویسنده : نگار1383

ژانر: عاشقانه _ تراژدی

خلاصه:
درد را حس میکنم در جزء جزء بدنم نفس که می کشم چهره اش را به یاد می اورم هنوز خودم را نباخته ام اما راستش را بخواهی به اندازه ی کافی درد کشیده ام در کنار دیگران لبخند می زنم و پر شور می خندم خنده هایی مصنوعی که هر کس ببیند فکر می کند دردی نکشیده ام . تنها که می شوم همانند نوزاد پاهایم را درون شکمم جمع می کنم و به یاد روزهای داشتنش اشک می ریزم اشک هایی که هر چند درد دارد اما تدوین گر روزها و خاطرات بودنش است . کاش هنوز هم بودی شاید می شد کنار هم به ماه برسیم.

لينك رمان:​
[URL...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : نگاردال

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,209
پسندها
16,572
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
سطح
24
 
  • #2
با عرض سلام خدمت نویسنده ی عزیز ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم .
لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

*قوانین نقد*

توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به
کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید ...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : F.Śin

پریشان

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
1,027
پسندها
6,612
امتیازها
23,673
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #3
به نام خدا
نقد و بررسی رمان کال

ن والقلم و ما یسطرون
نون سوگند به قلم و انچه می نویسد.

نام رمان : کال

نام نویسنده : نگار1383

ژانر: عاشقانه _ تراژدی

خلاصه:
درد را حس میکنم در جزء جزء بدنم نفس که می کشم چهره اش را به یاد می اورم هنوز خودم را نباخته ام اما راستش را بخواهی به اندازه ی کافی درد کشیده ام در کنار دیگران لبخند می زنم و پر شور می خندم خنده هایی مصنوعی که هر کس ببیند فکر می کند دردی نکشیده ام . تنها که می شوم همانند نوزاد پاهایم را درون شکمم جمع می کنم و به یاد روزهای داشتنش اشک می ریزم اشک هایی که هر چند درد دارد اما تدوین گر روزها و خاطرات بودنش است . کاش هنوز هم بودی شاید می شد کنار هم به...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پریشان

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
4/9/18
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,107
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
سطح
19
 
  • #4
این تاپیک به علت پایان یافتن رمان،
و جلوگیری از ارسال پست اسپم
قفل شد
با تشکر
تیم مدیریتِ نقد
:rose: :rose: :rose:
 
امضا : Farzaneh.Rezvani
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا