!r.a.m!#@ نو ورود نو ورود تاریخ ثبتنام 19/10/19 ارسالیها 34 پسندها 412 امتیازها 2,623 سطح 0 30/10/19 محروم #21 تنها خاطره ای از دوستم دارم دعوا کردن با خودش بود
Arian_girl نو ورود نو ورود تاریخ ثبتنام 19/10/19 ارسالیها 6 پسندها 48 امتیازها 33 سطح 0 30/10/19 #22 وقتی باهم دعوامون میشه و بعد از چند دقیقه زیر زیرکی نگاه کردن به هم، همزمان به طرف هم میریم تا آشتی کنیم البته همیشه همینطوریه:))
وقتی باهم دعوامون میشه و بعد از چند دقیقه زیر زیرکی نگاه کردن به هم، همزمان به طرف هم میریم تا آشتی کنیم البته همیشه همینطوریه:))
N Nadiiia رو به پیشرفت رو به پیشرفت تاریخ ثبتنام 24/8/18 ارسالیها 142 پسندها 4,093 امتیازها 16,633 مدالها 8 سطح 11 1/11/19 #23 داشتم میخندیدم کل وزنم انداختم رو دسته صندلی و صندلی مبارک به سمت جلو افتاد و با سر خوردم زمین همه بچه های کلاس و استاد گرامی هم که مرد هم بود نگام میکردن و این خانم Elena هم از همه بیشتر میخندید :/ امضا : Nadiiia
داشتم میخندیدم کل وزنم انداختم رو دسته صندلی و صندلی مبارک به سمت جلو افتاد و با سر خوردم زمین همه بچه های کلاس و استاد گرامی هم که مرد هم بود نگام میکردن و این خانم Elena هم از همه بیشتر میخندید :/
-MERO- کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 1/10/19 ارسالیها 1,095 پسندها 15,239 امتیازها 37,073 مدالها 17 سطح 24 1/11/19 #24 ریختن دوغ بجا بنزین تو موتور معلممون:/ امضا : -MERO-