من همیشه به مادرجون اعتماد داشتم
چون اون میدونست کی وعده بده و چی وعده بده که بتونه انجام بده....
اما به پدرجون نه ...چون براش مهم نبود اگه حرفی که میزد عملی نمیشد
تو تمام این سالها مثل پدرجون زیاد دیدم اما یک نفر حتی یک نفر مثل مادرجون ندیدم
خیلی طول کشید تا بفهمم آدمایی مثل مادر جون پیدا نمیشن و اگرم بشن از دست بقیه درامان نیستن
برای همین شروع میکنن به سخت شدن..سنگ شدن..تیز شدن ...تا کسی نتونه از مهربونی هاشون از حمایت هاشون سواستفاده کنه
بخاطر همینه که امثال پدرجون زیاده ...چون به جای اینکه بخواد خودشو تغییر بده راحت همرنگ جماعت میشه برای اینکه کسی کاری رو بهش نسپره سعی میکنه نرم و لطیف و چاپلوس باشه ...
خب کجا بودم؟
آهان!
من همیشه به مادرجون با تمام غرورش ..با تمام حرفای سنگینش..با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.