وقتی جوون بودم دوست داشتم هرکس دیگه ای باشم جز خودم دکترم گفت اگه توی یه جزیره وسط دریا بودم مجبور میشدم به همنشینی با خودم عادت کنم فقط من و نارگیلها اون گفت که باید با خودم کنار بیام با تمام عیب و نقصها. ما خودمون نیستیم که عیب و نقصها رو انتخاب میکنیم اونا بخشی از وجود ما هستن و باید باهاشون کنار بیایم اگرچه دوستامون رو میتونیم انتخاب کنیم و من خوشحالم که تو رو انتخاب کردم دکترم یه چیز دیگه هم میگه اینکه زندگی هرکس مثل یه راه بی انتهاست بعضیاشون صاف و آسفالت شده هستن و بعضی دیگه مثل مال من پر از شکاف و پوست موز و ته سیگارن راه تو هم احتمالا مثل راه منه البته با شکافهای کمتر امیدوارم یه روزی راه ما بهم برسه و بتونیم باهم یه شیر غلیظ شیرین بخوریم