اگر چه عمری ای سیه مو چون موی تو آشفته ام
درون سینه قصه ی این آشفتگی بنهفته ام
ز شرم عشق اگر به ره ببینمت ندانـــم چگونه از برابر تو بگذرم من
نمی دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت نه طاقتی که در رخ تو بنگرم من
مگه میشه باشی و تنها بمونم؟!
محاله بذاری، محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بیشماره،
هنوزم به جز تو کسیو نداره
عوض میکنی زندگیمو...
تو یادم دادی عاشقیو
تو رو تا ته خاطراتم چشیدم،
به زیبایی تو کسی رو ندیدم
نگو دیگه آب از سر من گذشته
مگه جز تو کی سرنوشتو نوشته؟!
تحمل نداره نباشی،
دلی که تو تنها خداشی