متون و دلنوشته‌ها کَمْی‍ چآشْنی‍ طَنْز بٍه آن اِضآفِه‍ کُنیْد

[آقای گودرزی]

اگه گفتین وقتی برنج رو با آب می‌خورین چی بهش میگن؟
میگن واترپلو!
خداییش از این همه اطلاعاتی که در اختیارتون می‌ذارم استفاده کنین بدردتون می‌خوره

 

[آقای گودرزی]

تو رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میز. حیف نون می‌ره می‌نشینه سر میز، میگه: این چه لیوانیه که سر نداره؟!
برعکسش می‌کنه، می‌گه: عه چه جالب! ته هم نداره

 

[آقای گودرزی]

دوستم دعوتم کرد به گروه
وارد شدم میبینم فقط منو خودشیم!
میگم خب میومدی pv
میگه نه اینجا بزرگتره

 

[آقای گودرزی]

یه عدد بین ۱۰ تا ۲۰ انتخاب کن
اون عدد رو با ۳۲ جمع کن
حاصل رو ضرب در ۲ کن
حاصل رو منهای ۱ کن
حالا چشماتو ۵ ثانیه ببند…

.

.

همه جا تاریک شد. درسته؟
اینو خودم درس کردم!
ما اینیم دیگه

 

[آقای گودرزی]

یارو نصفه شب مزاحم شده بود.
برداشتم میگم بعله؟
میگه خوابیدی؟
میگم نه اینجا هوا روشنه
میگه: عه؟ مگه کوجایی؟
گفتم من ایتالیام…
یارو ترسید شارژش تموم بشه قطع کرد دیگه زنگ نزد.

 

[آقای گودرزی]

امروز ۵۰ متر دنبال تاکسی دویدم. بعد راننده نگه داشت.
گفت: میخوای سوار بشی؟
گفتم نه داداش فقط می‌خواستم بگم که سفر خوشی رو برات آرزو می‌کنم.

 

[آقای گودرزی]

اینایی که با دوربین و لنز خفن عکس می گیرن میذارن اینستاگرام

.

.

.

همونان که کاردستیای مدرسه شون رو میدادن بزرگتراشون درست کنن که جلو بقیه پز بدن

 

[آقای گودرزی]

اینترنت کُند

.

.

.

بیشتر از فرزند ناصالح دل آدمو خون می کنه

 

[آقای گودرزی]

زنم مهریه شو گذاشته اجرا،1000 تا سکه بهار آزادی.

.

.

.

حساب کردم با ماشین بزنمش کمتر میشه.

الان 3روزه دم خونه باباش کمین کردم،لامصب فکر کنم فهمیده بیرون نمیاد

 

[آقای گودرزی]

گدا:آقا تورو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم

یارو:پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم

گدا:نه نخواستم،

امروز واسه هزار تومن تاحالا شش بار ناهار خوردم