متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها کَمْی‍ چآشْنی‍ طَنْز بٍه آن اِضآفِه‍ کُنیْد

  • نویسنده موضوع آقای گودرزی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 446
  • بازدیدها 7,985
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #171
کل زندگیم تنها عبادتی که اول وقت انجام میدم...

.

.

افطار اول وقته
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #172
بچه خواهرم 8 سالشه 500 هزار تومن دادن به مربی استخرش تا بهش شنا یاد بده!

.

.

.

اونوقت من بچه بودم بابام منو هل داد تو استخر، گفت سعی کن زنده بمونی
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #173
حیف نون میگه من آخر نفهمیدم اینکه هی تو اخبار میگن :“وی خاطر نشان کرد” یعنی چی ؟!؟

این “وی” کیه که هی خاطره رو نشون میکنه ؟

پس کی میگیرتش ؟!

چرا با عواطف دختر مردم بازی میکنه عاخه ؟؟؟
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #174
دختره اومده پی وی میگه

کثافط نمی تونم تحمل کنم ببینم کسی از عشقم خوشگل تر باشه

بلاکی

میبینید تو رو خدا ؟!

انگار دست خودمه
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #175
باران که می بارد

.

.

بعدش بند می آید...

چقدر این پست عاشقانه بو
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #176
ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ، ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﻢ، ﻣﻨﻢ ﻳﻬﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﺎﺯ ﻫﻨﺪﻱ ﮔﻔﺘﻢ :ﺑﺰﻥ پدر!.. ﺑﺰﻥ… ﺑﺬﺍﺭ بفهمم ﮐﻪ پدﺭ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﻣﻪ.

ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻫﻨﻮﺯ بی ﺻﺎﺣﺎﺏ ﻧﺸﺪﻡ…

.

.

ﺑﺎبامم چنان ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ که مث لواشک چسپیدم به فرش!! نمیدونم چراتو فیلما همدیگه رو بغل میکردن!!!

مرگ بر هندوستان
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #177
پیرمرده تو مترو گفت من اگه خوابیدم صادقیه بیدارم کن. گفتم باشه.

.

.

ایستگاه بعد پیاده شدم…

ایشالا وقتی رسید کرج میفهمه که نباید به هیشکی اعتماد کنه!
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #178
پسره امروز داشت رد میشد یهو یه دختره

صدا کرد آقا افتاد افتاد

هرچی زمینو نگاه کرد چیزی ندید

برگشت گفت چی افتاد

.

.

.

.

با یه لبخند ملیح میگه مهرت به دلم

بی شوهریه میفهمین بی شوهری
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #179
مرد به زنش گفت:تو چقدر زیبایی….

.

.

زن گفت:مرسی عزیزم، کاش تو هم زیبا بودی تا من هم این را به تو می گفتم…

.

.

.

مرد گفت:اشکالی نداره تو هم مثل من دروغ بگو
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #180
تو آسانسور بودم

یه خانمی سوار شد گفت :چطوری؟؟؟؟

منم گفتم :الحمدالله

طرف دست زد به هندزفریش یعنی دارم با موبایل صحبت میکنم

.

منم تسبیح رو از جیبم در آوردم و ادامه دادم:الحمدالله الحمدالله …..

فکر کرده من کم میارم، والا
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا