- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #221
از کنار یه گدا داشتم رد میشدم گفت ایشالله دوماد شی پسرم یه کمکی بکن. 500 دادم بهش گفت دستت درد نکنه ولی با این گدا بازیا زن نگیری بهتر
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
متون و دلنوشته‌ها کَمْی چآشْنی طَنْز بٍه آن اِضآفِه کُنیْد
- نویسنده موضوع آقای گودرزی
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 446
- بازدیدها 7,980
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #222
دلنوشته دختران مجرد :
از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد
آن مرد با اسب سفید آمد
ما که ترشیدیم ولی مرتیکه با خر هم نیامد و باز هم بابا نان داد
از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد
آن مرد با اسب سفید آمد
ما که ترشیدیم ولی مرتیکه با خر هم نیامد و باز هم بابا نان داد
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #223
حال و روز دانشگاه رفتن ما:
.
.
.
.
8-10 استاد بخدا هنوز خوابیم چجوری به درس گوش بدیم؟!
10-12 استاد گرسنه ایم با شکم گرسنه که نمیفهمیم!
2-4 استاد بعد غذا باید بخوابیم الان سنگین شدیم!
4-6 استاد از هشت صبح سرکلاسیم دیگه نمیفهمیم
.
.
.
.
8-10 استاد بخدا هنوز خوابیم چجوری به درس گوش بدیم؟!
10-12 استاد گرسنه ایم با شکم گرسنه که نمیفهمیم!
2-4 استاد بعد غذا باید بخوابیم الان سنگین شدیم!
4-6 استاد از هشت صبح سرکلاسیم دیگه نمیفهمیم
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #224
دیشب فال گرفتم حافظ فرمودند:
.
.
.
خوشا زنی که آقایش تو باشی
.
والا به خدااا
اصن یه وضیه که حافظم فهمیده
.
.
.
خوشا زنی که آقایش تو باشی
.
والا به خدااا
اصن یه وضیه که حافظم فهمیده
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #225
آیا میدانستید خرس های قطبی چون سفید هستند نمیتونن برن ختم
.
.
.
.
فقط میتونن تو شادیاتون جبران کنن
تا اکتشافات بعدی خدا یارو نگهدارتون
.
.
.
.
فقط میتونن تو شادیاتون جبران کنن
تا اکتشافات بعدی خدا یارو نگهدارتون
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #226
رفتم پیش پرستار امپول بزنم گفتم این امپولو واسم بزن
پرستار گفت ...تورج
گفتم .من تورج نیستم
گفت چرا تورج
گفتم خانوم من هادیم تورج نیستم
گفت حرف نزن هادی
, باید بزنم تورج
گفتم امپول ماله منه چرا بزنی به تورج
گفت خیلی حرف میزنی باید بزنم تورج
یکم فکر کردم گفتم بگو رگ
گفت رج
گفتم حالا بزن تورج!
پرستار گفت ...تورج
گفتم .من تورج نیستم
گفت چرا تورج
گفتم خانوم من هادیم تورج نیستم
گفت حرف نزن هادی
, باید بزنم تورج
گفتم امپول ماله منه چرا بزنی به تورج
گفت خیلی حرف میزنی باید بزنم تورج
یکم فکر کردم گفتم بگو رگ
گفت رج
گفتم حالا بزن تورج!
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #227
مورد داشتیم دختره رفته کله پزی
فروشنده گفته:چشم بذارم؟
دختره گفته:آخه من تو این یه ذره مغازه کجا قایم شم؟
فروشنده که تشنج کرده یه پا و یه دستش به صورت ضربدری فلج شده
کله گوسفنده هم زنده شده فرار کرده
فروشنده گفته:چشم بذارم؟
دختره گفته:آخه من تو این یه ذره مغازه کجا قایم شم؟
فروشنده که تشنج کرده یه پا و یه دستش به صورت ضربدری فلج شده
کله گوسفنده هم زنده شده فرار کرده
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #228
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ:
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،
ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ:ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ:ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ!
ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ:ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ!
ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ:ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ!
ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ:ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!
ﺩﺭ ﮔﻔﺖ:ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، پتو ﮔﻔﺖ:ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ!!!
ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭘﻨﻬﻮﻥ ﺣﺮﻑ پتو ﺑﻪ ﺩﻟﻢ خیلی ﻧﺸﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،
ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ:ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ:ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ!
ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ:ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ!
ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ:ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ!
ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ:ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!
ﺩﺭ ﮔﻔﺖ:ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، پتو ﮔﻔﺖ:ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ!!!
ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭘﻨﻬﻮﻥ ﺣﺮﻑ پتو ﺑﻪ ﺩﻟﻢ خیلی ﻧﺸﺴﺖ
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #229
داستان جواب دندان شکن بهلول به هارون الرشید
روزی خلیفه از بهلول پرسید :
تا به امروز موجودی احمق تر از خود دیده ای؟
بهلول گفت :نه والله این نخستین بار است که میبینم
روزی خلیفه از بهلول پرسید :
تا به امروز موجودی احمق تر از خود دیده ای؟
بهلول گفت :نه والله این نخستین بار است که میبینم
- ارسالی‌ها
- 3,584
- پسندها
- 47,940
- امتیازها
- 80,673
- مدال‌ها
- 27
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #230
شما وقتی شامپو تموم میشه آبش نمیکنید دوباره مصرف کنید؟
من که آب معدنی رو هم دوباره توش آب میریزم
که یهو مواد معدنیش نچسبیده باشه به بطری
من که آب معدنی رو هم دوباره توش آب میریزم
که یهو مواد معدنیش نچسبیده باشه به بطری
- وضعیت