متون و دلنوشته‌ها |..:برآی بهترینم:..|

[ASaLi_Nh8ay]

دلبسته به یک ثانیه دیدارِ تو بودم
این عمرکه بےحوصله ناچارِ تو بودم
تو نازترین حادثه در زندگے من
من شاخ ترین عاشق بی عارِ تو بودم
تا آخرِ بےحوصلگےشعر نوشتم
هرشب که تو خوابیدے و بیدارِ تو بودم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

اولین دیدار,جمع شد همه تفریقهای دلم
آوار دنیا خراب شد بر سر نگاه حزینم
من, بی من شد و همه تو بر من نشست
براستی که در یک آن همه دنیا به من پیوست
کوچ کرده بودم خودم را در پس پنهانم
آشیانی نشاندی مرا, لابلای شاخه های بودنم
بنشین مرا دمی و بنوش جرعه ای از چشمانم
تا خالی شود از رفتنت, بغض دستانم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من…
دل من داند و من دانم و داند دل من!​

 

[ASaLi_Nh8ay]

امشب تو هم مثل خودم چه بیتابی
از شوق این دیدار اصلا نمی‌خوابی
از این ور جاده تا اون ور جاده
میام آخه چشمات وعده بهم داده
میام که باز دستات رفیق دستام شه
دوباره تو عمق نگاه تو جام شه​

 

[ASaLi_Nh8ay]

لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست
آبرویم را نریزی، دل
– ای نخورده م**س.ت –
لحظه دیدار نزدیک است​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

چه زیباست

شوق لحظه اولین دیدار

دیدارنور.. و مهتاب

دیدار شمع …و شمعدان..

دیداردل در اغوش مهتاب

لحظه اولین دیدار…

بنگر تاوان عشق را …​

 

[ASaLi_Nh8ay]

اولین دیدار
چه آتشی شده در دل به پا نمی دانی نشانده ای به بلا و عزا نمی دانی
در آن زمان پر آشوب اولین دیدار قیامتی که نمودی به پا نمی دانی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

اولین بار که دیدمت ;
هرگز فکرش را نمیکردم “تـو”
همان کسی هستی که قرار است بعدها ، بارها برایش بمیرم …​

 

[ASaLi_Nh8ay]

اولین دیدارمان را به یاد داری
بعد ازآن سال های دور…؟
چشمان عسلی ات می خندیدند و من …
دوباره طبق عادت همیشگی گونه هایم سرخ شدند و تو قهقهه زدی…
تماشایت می کردم …
تماشایم می کردی …
زل زده بودم به آن چند تار سپید لابه لای موهایت …
پرسیدی : پیر شدم ؟
و پاسخ شنیدی نه….
نه زیاد.
اما تو با خود زمزمه کردی …
میوه ممنوعه پیرم کردی…
رفتی ولی از خوابم نرفتی !
رفتی ولی از شعرم نرفتی !…
و من …
طاقت نداشتم از دیدنم اینگونه عذاب بکشی …
دوباره بی وفایی کردم …
اولین دیدارمان آخرین دیدارمان بود…​

 

[ASaLi_Nh8ay]

وقتی می‌گویی نرو
از آنگاه که می‌گویی بیا
بیشتر دوستت دارم
نمی‌دانم و هرگز هم نخواهم فهمید نرو، از بیا
چرا اینگونه محزون‌تر است​