نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های نرجس فرهانی

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #1
اینجا مکان تردد زهـرای اطهر است
صحن و سـرای مـریم آل پیمبر است
همشیره ی رضا و همسایه ای کریم
فردوس دخـتر موسی بن جعفر است​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #2
گر در دل زارت غم یعقوبی هست
صبری بکن آنچنان که ایوبی هست
هرگز نهراس از تب شب های بلند
پشت در بسته خـبر خــوبی هست​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #3
دست پر برگشته ام از پیش سلطان کریم
عیش عُـقبی می دهد گرمای دستان کریم
سفره ی دل وا مکن جز پیش اهل معرفت
تا ببینی وسعــت رحمان و غُـفران کریم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #4
پابند آن کـسم که همی پا به پای ماست
لطفش همیشه مرهم درد و بلای ماست
ما مُدعی به مـریدیم و مَملو از مُراد
کاین قلب عـاشقانه سـند ادعـای ماست​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #5
پشت هر خاطره بلوای کسی هست که نیست
جُرم صد جور و جفا پای کسی هست که نیست
گرچه جان برلب و جانان به جوارم نرسید
گوشه ی خلوت دل جای کسی هست که نیست
حاضران در بَر ما غرق سکوت اند ولی
گوش جان مملو نجوای کسی هست که نیست
حیرتم کُشت مرا زانکه دو چشمان تَرم
هم چنان در پی سیمای کسی هست که نیست
خواب اگر می طلبد دیده ی دلتنگ بدان
یک نفر طالب رویای کسی هست که نیست
قلبم آموخت دگر از غم تنهایی و هجر
عشق گاهی تب سودای کسی هست که نیست​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #6
با «مهـر» می آیی و از احساس لبریز
«آبان» ز اَبر و«آذر» از هرشاخه سرریز
تکرار تقویم طلایی ، خیر مقـدم !
تفسیر باران و انار، اِی « فصل پاییز»​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #7
روبرو دیوار عـقـل و پشت سر اقـرار دل
مانده ام در جنگِ بین منطق و اصرار دل
کشمکش دارد مرتب عشق با عقل سلیم
وای اگر روزی ز ناچاری کنم انکـار دل​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #8
پشت پرچین پندارم
عمارتی دارم عَنابی
با عطر و عودی از عشق
و شور و شوقی از شعر
خشت هایی از خیال و خاطره
راهرویی پر از رویا و رباعی
دورتادور دیوارهایش دل نوشته
و اتاق هایش مملو از قصیده و قاب عکس
قسم به سیاهی موهایم
که بعد تو سپید شد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #9
امروز به خیاط باشی گفتم :
لباس سفــید بخــتم
همچون رخــت آخــرتم ســاده باشد
کمی گشـادتر از معمول بـدوز
من کلی حســرت در دل دارم
پایین لباس دنبــالــه نداشته باشد
قـرار نیست کسی دنبالــم بیاید
آستین لباسـم بلـند باشد
شــاید لازم شـــد اشکــم را پاک کـنم
و درست همان لحظه که مقابل آینه
لباس عروسی ام را تجسم کردم
و با "لبخندی دروغین"
خودم را برای بودن کنار دیگری "زجر"می دادم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #10
در قصه های دیرین
کسی از " شیرین " نپرسید
فرهاد تو را نفرین هم کرد؟
در اسناد
کسی از " فرهاد " ننوشته
از دست شیرین فریاد هم زد؟
تا کنون
کسی از بیستون نشنیده
که فرهاد چقدر دلخون بود
نه ریشه ی او
و نه پیشه ی او
که فقط از تیشه ی او گفتیم !
کسی چه می داند
شاید فرهاد
درد دیگری داشت
که اینطور
از انبوه یک اندوه
به کوه ضربه می زد !​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا