شعرکده جویباری از احساسات .

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

عاشقی بــودم که دل دادم
ولی زود بـاختم

با هـمه جنگـیدم وبازم
شکستم, ســاختم

عاشقی بـــودم که تنها
دل ازاو میخواستم

من تـمام هستی ام را
پای عشق انداختم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و هم سفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

عنان روسری ات را به دست باد بده
بپاش روی من از نغمه های پرشورت
میان خلوت آغوش من توقف کن
که بوسه ای بنشانم به گیسوی بورت...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

چنان عاشق چنان ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

لذت ببر از این که گرفتار تو هستم
از این که زمین خورده‌ی آزار تو هستم

ویرانی من فرصت آباد شدن بود
مدیون همین #عشق ستمکار تو هستم

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

من کی ام؟ آشفته جانی بی نشانم هیچکس!
غنچه ای در باغ؛ اما باغبانم هیچکس!

سوگوارم در عزای مرگ باورهای خود
تا که ننشیند به قلب بدگمانم هیچکس!

روح من اسبی چموش و بی قرار و بی شکیب
کاشکی! اما نشد ارّابه رانم هیچکس!

معنی بیگانگی را خوب می فهمم که چیست
در میان این و آن و این و آنم هیچکس!

آنچنان از عشق ورزیدن پشیمانم که باز
تا ابد هرگز نگردد دلستانم هیچکس!!

مهربانی های من هردم جزائی عکس داد
هیچکس آخر نشد آرام جانم هیچکس!

درد یعنی شعر میگویم که جز شعرم نبود
نوحه خوان دردهای بی زبانم هیچکس!




❤️

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

بازم دوباره شب شد،دلتنگیم دو چندان
نیستی تویارمحبوب،چشمم..ابر و باران

تاریک وسرداست امشب،بااشکهای چشمم
گویم که عاشق هستم،بادیدگانِ گریان

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

سرما، اگر غلاف کند تازیانه را
غرق شکوفه می کنی ای عشق! خانه را

با سرخ گل بگوی که تیغی به من دهد
تیغی چنان که بگسلد این تازیانه را

هر میوه باغ و باغ بهاری شود اگر
تأئید تو به بار رساند جوانه را

کوچکترین نسیمت اگر یاریم کند
طی می کنم خزان بزرگ زمانه را

با اشکم آب دادم و با نورت آفتاب
وقتی دلم به یاد تو افشاند دانه را

ای عشق! ما که با تو کناری گرفته ایم
سر سبز و پر شکوفه بدار این کرانه را

با دست خود به شاخه ببندش وگرنه باز
توفان ز جای می کند این آشیانه را

عشق! ای بهار مستتر! ای آنکه در چمن
هر گل نشانه ایست، توی بی نشانه را

من هم غزلسرای بهارم چو بلبلان
با گل اگرچه زمزمه کردم ترانه را

من عاشق خود توام ای عشق و هر زمان
نامی زنانه بر تو نهادم بهانه را...

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

رفتے و در قلب من
طوفان نمودے باز هم

ڪلبہ ے عشق مرا
ویران نمودے باز هم

همچو بارانے
ڪہ شوید رد پاے رفتہ را

آسمان چشم من
گریان نمودے باز هم
‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

مینویســم نامـــه و
روزی از اینجا میروم

با خیال او ولـی
تنـهای تنها مـیـروم

مینویسم مݧ کـه عمری
با خیالت زیستم

گاهی از من یاد کـن
حالا که دیگر نیستم✌️