نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده جویباری از احساسات .

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 761
  • بازدیدها 11,045
  • کاربران تگ شده هیچ

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #601
صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی

صبر کن لشگری از خاطره ی روز نخست
در سر راه تو مأمور کنم تا نروی

قد زیبایی تو نیستم اما چه کنم
صورتم را پر هاشور کنم تا نروی

نذر کردم گره ی پنجره فولاد شوم
صبر کن تا به خدا زور کنم تا نروی

من بلایی به سرت آمده ام می دانم
از سرت درد و بلا دور کنم تا نروی

تیغ بر روی رگ غیرت من منتظر است
صبر کن حادثه ای جور کنم تا نروی...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #602
شب من سحر ندارد ڪہ تو را ندارم اے عشق


ز چہ می‌ڪَریزے از من بہ تو بی قرارم اے عشق


همہ هست آرزویم ڪہ دمی تو را ببویم


بہ ڪجا تو را بجویم؟ڪہ شوے نڪَارم اے عشق ..!!



❤️❤️❤️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #603
با غم تنهایی ام دیگر مدارا کرده ام


با خودم یک خلوت جانانه برپاکرده ام


قول دادم این اواخر پاک باشم از دروغ


"دوستت دارم " ولی هر بار حاشا کرده ام
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #604
در رفاقت رسم ما جان دادن است
هر قدم را صد قدم پس دادن است

هرکه بر ما تب کند جان میدهیم
ناز او را هرچه باشد میخریم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #605
از سکوتم می نويسم
تا بدانی خسته ام،،،
بی هوايت کنج پستوهای
غم يخ بسته ام،،،
بی تو بی تابی دراين
برزخ به جانم خميه زد،،،
من هنوز اين بغض
راازرفتنت نشکسته ام،،،
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #606
درسڪوت دادگاه سرنوشت
عشق برما حڪم سنگینے نوشت

گفته شد ....
دلداده ها از هم جدا
واے براین حڪم و این سرنوشت
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #607
از عـشـق تــو دیـوانـه شـدم

تاب ندارم

در کوی تـو آواره شـدم

باک ندارم

آری منم آن دیوانه که گویند

از عـشــــق تـو دیـوانـه شـده و

خـواب نـدارد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #608
روزگار بــے مروت
لحظـہ اے شادم نڪرد

در قفس جاڹ دادمُ
صیاد آزادم نڪرد

در غریبـے نالہ ڪردم
هیچڪس یادم نڪرد

آرزوے مـرگ ڪـردم
مرگ هم شادم نڪرد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #609
زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست

عمر جاویدان عذاب جاودانی بیش نیست

لاله بزم آرای گلچین گشت و گل دمساز خار

زین گلستان بهره بلبل فغانی بیش نیست

می کند هر قطره اشکی ز داغی داستان

گر چه شمعم شکوه دل را زبانی بیش نیست

آنچنان دور از لبش بگداختم کز تاب درد

چون نی اندام نحیفم استخوانی بیش نیست
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #610
اے ماه ترین دلخوشے روے زمینم
بگذار ڪه چشمان تو را سیر ببینم

بگذار ڪه بر روے لبت شعر بڪارم
بگذار ڪه در سایه چشمت بنشینم

ییلاقے چشمان تو یاغے ترمان ڪرد
جیران من اے دلبر قشلاق نشینم

از روز ازل بسته گیسوی تو بودم
تا بوده چنین بوده و تا هست چنینم

حاشا ڪه ز چاک سر پیراهنت امشب
دزدانه دو تا میـوه ممنوعه بچینم

در شهر شدم شهره به لامذهبے وڪفر
وقتے تو شدے مذهب و پیغنبر و دینم

از برڪه شیراز به صحراے نگاهت
من آمده ام چشم تو را سیر ببینم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
عقب
بالا