متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار شاه نعمت الله ولی

  • نویسنده موضوع ^Artan^
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 675
  • کاربران تگ شده هیچ

^Artan^

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
10
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
هر چه گفتم عیان شود به خدا

پیر ما هم جوان شَود به خدا

در میخانه را گشاد یقین

ساقی عاشقان شود به خدا

هر چه گفتم همه چنان گردید

هر چه گویم همان شود به خدا

از سر ذوق این سخن گفتم

بشنو از من که آن شود به خدا

آینه گیش چشک می آرم

نور آن رو عیان شود به خدا

باز علم بلیغ می خوانم

این معانی بیان شود به خدا

گوش کن گفتهٔ خوش سید

این چنین آن چنان شود به خدا
 

^Artan^

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
10
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #2
نعمت الله است دائم با خدا

نعمت از الله کی باشد جدا

در دل و دیده ندیدم جز یکی

گر چه گردیدم بسی در دو سرا

میل ساخل کی کند بحری چو شد

غرقه در دریای بی پایان ما

ما نوا از بینوائی یافتیم

گر نوا جوئی بجو از بینوا

از خدا بیگانه ای دیدیم نه

هر که باشد هست با او آشنا

سروری خواهی برآ بر دار عشق

کز سر دار فنا یابی بقا

سید سرمست اگر جوئی حریف

خیز مستانه به میخانه درآ
 

^Artan^

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
10
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #3
عارفی کو بُود ز آل عبا

خواه گو خرقه پوش و خواه قبا

جان معنی طلب نه صورت تن

تن بی جان چه می کند دانا

باده می نوش و جام را می بین

تا تن و جان تو بود زیبا

گرچه حق ظاهر است کی بیند

دیدهٔ دردمند نابینا

احمق است آنکه ما و حق گوید

مرد عاشق نگوید این حاشا

یک وجود است و صد هزار صفت

به وجود است این دوئی یکتا

می وحدت ز جام کثرت نوش

نیک دریاب این سخن جانا

ما و کعبه حکایتی است غریب

رند سرمست و جنت المأوا

بر در دیر تکیه گاه من است

گر مرا طالبی بیا آنجا

قطره و بحر و موج و جو آبند

هر چه خواهی بجو ولی از ما

نعمت الله را به دست آور

با خدا باش با خدا خدا
 

^Artan^

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
10
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #4
ما به عین تو دیده ایم تو را

وز همه برگزیده ایم تو را

عاشقانه یگانه در شب و روز

در کش خود کشیده ایم تو را

نور چشمی و در نظر داریم

ما به عین تو دیده ایم تو را

به وجود آفریده ای ما را

به ظهور آورده ایم تو را

نعمت الله را فروخته ایم

به بهایش خریده ایم تو را
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #5
دل به دلبر گر سپاری دل بری
دل بری کن تا بیابی دلبری
هرکه انسانست از این سان خوانمش
آن چنان انسان بسی به از پری
از سر سر در گذر چون عاشقان
عشقبازی نیست کار سرسری
گر بیاری جام می یابی ز ما
هر چه آری نزد ما آن را بری
جان به جانان ده بسی نامش مبر
حیف باشد نام جائی گر بری
چون خلیل الله همه بتها شکن
تا نباشی بت پرست آذری
نعمت الله را اگر یابی خوشست
زان که دارد معجز پیغمبری
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #6
ما عاشق و مستیم و طلبکار خدائیم
ما باده پرستیم و از این خلق جدائیم
بر طور وجودیم چو موسی شده ازدست
بی پا و سر آشفته و جویای لقائیم
روحیم که در جسم نباشد که نباشیم
موجیم که در بحر به یک جای نیائیم
در صومعهٔ سینهٔ ما یار مقیمست
ما از نظرش صوفی صافی صفائیم
ما غرق محیطیم نجوئیم دگر آب
ای بر لب ساحل تو چه دانی که کجائیم
مائیم که از سایه گذشتیم دگر بار
ما سایه نجوئیم همائیم همائیم
مائیم که از ما و منی هیچ نماندست
در عین بقائیم و منزه ز فنائیم
گاهی چو هلالیم و گهی بدر منیریم
گاهی شده در غرب و گه از شرق برائیم
سید چه کنی راز نهان فاش نگفتیم
در خود نگرستیم خدائیم خدائیم
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #7
ای آنکه طلب کار خدایی به خود آ
از خود بطلب کز تو خدا نیست جدا
اول به خود آ چون به خود آیی به خدا
اقرار بیاری به خدایی خدا
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #8
کار دل در عشقبازی بندگی است
بندگی در عاشقی پایندگی است
بندهٔ فرمان و فرمان می دهیم
وین شهنشاهی ما زان بندگی است
همچو زلفش سر به پا افکنده ایم
این سرافرازی از آن افکندگی است
گر مرا بینی به غم دل شاد دار
کان غم عشق است و از فرخندگی است
مردهٔ دردیم و درمان در دل است
کشتهٔ عشقیم و عین زندگی است
سید ار جان بخشد از عشقش رواست
عاشقان را کار جان بخشندگی است
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا