پزشکی تنهایی، عاقبت تلخ بیماران روان

  • نویسنده موضوع فاطم
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 137
  • کاربران تگ شده هیچ

فاطم

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
18/2/19
ارسالی‌ها
6,987
پسندها
45,938
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
در مدت چند دقیقه ای که آنجا روی نیمکت به انتظار اتوبوس نشسته ام و به حرکاتش خیره شدم. چهره اش نشان می‌دهد باید حدود ۳۵سال داشته باشد اما حرکاتش خیلی با این سن فاصله دارد مانند پسرکی بازیگوش در حالی که لبخند به لب دارد با صندلی ها در حال کلنجار رفتن است و گاهی هم با صدای آرام با خودش آواز می خواند که البته من از هیچ کدام از آنها سر در نمی آورم.
همین حرکاتش کافی است تا لب من هم به خنده باز شود. مادر پیرش که توجهم را به او می بیند می‌گوید محمد همیشه هم این شکل نیست لحظه های عصبانیتش را هم باید ببینید که چطور مردم را فراری می دهد و ما را هم خسته می کند
می پرسم او را برای درمان نزد پزشکان برده اید؟، که می گوید مگر می شود نبرده باشیم اما مگر فایده ای هم دارد؟ مدتی او را بستری هم کردیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا