متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها #آدمک نوشت#

  • نویسنده موضوع Friba~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 505
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
‏گاهی دوست داری غافلگیر شوی !
مثلا بفهمی یک نفر،آن دور دورها ،
آن جایی که فکرش را هم نمی کردی
دوستت دارد...
#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2
یادمه ماهی یه بار میرفتم دفترچه خاطراتمو باز میکردم و حال و هوای اون روزامو مینوشتم، از ۱۶ سالگیم به این طرف دیگه هیچی ننوشتم ، نمیدونم شایدم دوست نداشتم که دفترچه خاطراتم پُر از خاطره های بد بشه...
#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3
گفت سعی کن شبا زود بخوابی، شبا واقعا عذاب آوره ، دیونه میکنه آدمو،شب زود بخواب که دیگه بهش فکر نکنی، گفتم اتفاقا من اونجایی بیشتر عذاب میکشم که تصمیم میگیرم بخوابم، گوشیمو میزارم کنار و چشامو میبندم ولی این فکرِ لعنتی نمیزاره و با چشم های بسته درد میکشم...
#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4
خوبم، خوشم؛ کجام؟ هیچ جا! نیمه شب است یا نزدیک سحر؟ نمی‌دانم! انگار در مکثی خالی میان دو دقیقه‌ی پرهیاهو نشسته‌ام؛ میان بی‌نهایت گذشته و بی‌نهایت فردا.

#آدمک نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5
‏به خودت مياي ميبینی تو انزوا غرق شدي و ديگه نميتونی بيرون بيای، اوايل هرازگاهي دوستانی ميان حالتو ميپرسن و ميخوان از اين وضعيت درت بيارن، اما كم كم اونارو هم خسته و كلافه ميكنی و تنهاييتو بغل ميكنی...‍♀
#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #6
گفتم: خیلی می ترسم.
گفت: چرا؟
گفتم: چون از ته دل خوشحالم. این جور خوشحالی ترسناکِ!
پرسید: آخه چرا؟!
گفتم: آخه وقتی آدم این جور خوشحال باشه، سرنوشت آمادست که چیزی رو از آدم بگیره!
#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #7
بهت گفتن بزرگ بشی یادت میره ، آره درست گفتن یادت میره، همیشه دردای بزرگ دردای کوچیکو از یاد میبرن...

#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #8
برای نابودی ام
هیچ سلاحی نیاز نیست
فقط
اگر دلت می آید
برو …
#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #9
‏همیشه می‌ترسیدم کسایی رو که دوست دارم یه روزی از دست بدم؛
‏اما باید از خودم بپرسم اصن کسی هم هست بترسه از اینکه منو یه روز از دست بده ؟!...
‏ ⁧#آدمک‌نوشت
 

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #10
گوشیتو میزاری کنار که دیگه بخوابی، پتو رو میکشی دورت ، فکر میکنی ، فکر میکنی ، تا خوابت ببره ، چرا هرشب باید به یه چیز فکر کرد تا خوابت ببره ؟؟؟!!!

#آدمک‌نوشت
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
73
بازدیدها
3,021

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا