- تاریخ ثبتنام
- 4/12/19
- ارسالیها
- 18
- پسندها
- 828
- امتیازها
- 4,790
سطح
0
آقا یه روز داشتم از باشگاه برمیگشتم یه گروه پسر همه دانشجو با این دختر دبیرستانیا ک اونام زیاد بودن
درگیر میشن
بعد پسره برمیگرده ب دختره یه چی میگه دختره هم برمیگرده میزنه زیر گوش پسره
منه جوگیرم درحال گذر از اون قسمت بودم
و از اونجا ک ب شدت ادمه جوگیر و صد البته عاشق دعواهم هستم میرم اون وسط شروع میکنم ب نشویق هردو گروه
یهو یه پسره از جمع اونا برمیگرده رو ب جمع میگه
آقاااا یه دیقع واسین واسین
بعد روکرد ب من گفت
تو این وسسسسط چی میگی
منم ک عین چی ترسیدم گفتم الان اینا همدیگرو ول میکنن میان منو میکوبن
دوتا پا داشتم دوتا دیگه هم قرض گرفتم فقط میدوئیدم
عین از این خل و چلا هم الکی داد میزدم
بعلهههه
ولی آدم باید نیمه پر لیوانو نگاه کنه مهم اینه ک من باعث خاتمه دعواشدم

درگیر میشن
بعد پسره برمیگرده ب دختره یه چی میگه دختره هم برمیگرده میزنه زیر گوش پسره
منه جوگیرم درحال گذر از اون قسمت بودم
و از اونجا ک ب شدت ادمه جوگیر و صد البته عاشق دعواهم هستم میرم اون وسط شروع میکنم ب نشویق هردو گروه
یهو یه پسره از جمع اونا برمیگرده رو ب جمع میگه
آقاااا یه دیقع واسین واسین
بعد روکرد ب من گفت
تو این وسسسسط چی میگی
منم ک عین چی ترسیدم گفتم الان اینا همدیگرو ول میکنن میان منو میکوبن
دوتا پا داشتم دوتا دیگه هم قرض گرفتم فقط میدوئیدم
عین از این خل و چلا هم الکی داد میزدم
بعلهههه
ولی آدم باید نیمه پر لیوانو نگاه کنه مهم اینه ک من باعث خاتمه دعواشدم



