- تاریخ ثبتنام
- 11/8/18
- ارسالیها
- 4,866
- پسندها
- 77,213
- امتیازها
- 95,555
- مدالها
- 48
- نویسنده موضوع
- #1
حقیقتش مخم قد نمیده حرف خاصی بزنم؛ پس اینو بدون که اگه چرت و پرت نوشتم در لحظه به ذهنم خورده.
اولین بار گمونم تو باکس بود که باهات همکلام شدم. فکر کنم تو بودی که گفتی تعداد مشهدیا خیلی زیاده و همون موقع کلی مشهدی تو باکس بود.
و اون بار که در مورد کادو خریدن برای خواهرت کمک خواستی و اخلاق عجیب الخلقهش
راستی یادم نبود! چطوری امی؟!
بعدشم اون شب که در مورد خوابهای وحشتناکت گفتی و دیگه اگه یکم بیشتر بحث روح و چاکراها و تغییر رنگ چشم و... رو کش میدادیم همهمون بن شده بودیم.
از همین تریبون برای همهی جهان آرزو میکنم هیچوقت ایمان خوابشون رو نبینه
خیلی خوب یادمه خواب فوت یکی رو دیده بودی و اون بنده خدا مرده بود. -__-
و روز کنکور که من...
اولین بار گمونم تو باکس بود که باهات همکلام شدم. فکر کنم تو بودی که گفتی تعداد مشهدیا خیلی زیاده و همون موقع کلی مشهدی تو باکس بود.
و اون بار که در مورد کادو خریدن برای خواهرت کمک خواستی و اخلاق عجیب الخلقهش
راستی یادم نبود! چطوری امی؟!
بعدشم اون شب که در مورد خوابهای وحشتناکت گفتی و دیگه اگه یکم بیشتر بحث روح و چاکراها و تغییر رنگ چشم و... رو کش میدادیم همهمون بن شده بودیم.
از همین تریبون برای همهی جهان آرزو میکنم هیچوقت ایمان خوابشون رو نبینه
خیلی خوب یادمه خواب فوت یکی رو دیده بودی و اون بنده خدا مرده بود. -__-
و روز کنکور که من...
آخرین ویرایش
