نقد و بررسی نقد و بررسی رمان تَلْبیٖسْ | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان

[nasi_ag]

[به نام خالق لوح و قلم]
نام اثر: تَلْبیٖسْ
به قلم: نسترن آقازاده و مِرسِده محمّد
ژانر: #پلیسی #جنایی #عاشقانه
خلاصه:
در این دنیای بی‌رحم هرکس برای زندگی خودش تلاش می‌کند و به فکر دیگری نیست. دوست و رفیق، دشمن آدم می‌شوند و عشق، تافته جدابافته!
حال در این اوضاع، گذشت از بازی‌ای که هدفش زدن تیر به قلب تنها عزیزت هست کار را دشوارتر می‌کند!

°•رمان تلبیس•°​

 

[Niyosha22]

با عرض سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه‌مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم!
ورود شما به دنیای نقد به معنای این است که شما خواستار پیشرفت هستید. به یاد داشته باشید که نقد با توانایی بیان نکات مثبت و منفی در اثرتان، شما را برای بی‌نقص شدن آماده می‌سازد.

کاربر گرامی؛ لطفا قبل از نوشتن نقد در تاپیک، قوانین زیر را مطالعه نمایید:
- نقد یعنی ساختن، نه تخریب کردن! بنابراین در هنگام نوشتن نقد با لحن ملایم و بیان نقاط قوت و ضعف، تصور نویسنده را از نقد درست خراب نکنید.

- برای نوشتن نقد شما نیازمند بیان دلایلی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[M.sa]

سلام رمان جالبی نوشتید ولی ابهامات زیادی دارع بهتر بود با توضیحات بیشتر در رابطه با مکان و حس‌ها رمان رو جالب تر نشون بدید مثلا الان که رمان در فاز کشور انگلیس هست چرا هیچ توضیحی داده نشده. منظور از ابهامات همین‌ها بود

 

[SARA_HEYDARYAN]

خب با اجازه‌اتون نقد همراه رو به عنوان سوپرایز تحویل‌تون می‌دم.

صدای تق‌تق پاشنه کفش‌هایش اینجا نوع کفش رو هم بگین؛ مثلا کفش چرمی، مجلسی و...! در فضا چه فضایی؟ اگه بخاطر تعلیقه مشکلی نداره ولی اگر نه بهتره گفته بشه چه فضاییه. طنین می‌اندازد. قدم‌هایش را کت ‌واکینگ‌ طور، سمت پرتگاه برمی‌دارد و چشمان آبی سبزش را به ته دره می‌دوزد.
درختان توسکا، افرا و بلوط، اطراف کوهستان و رودخانه، استوار قد علم کرده‌اند؛ رودخانه خروشان از وسط تپه‌ها گذر می‌کند و صدای برخورد آب به سنگ‌ها و گذر آن، گوش‌هایش را نوازش می‌کند.
با نفس عمیقی، بوی خاک خیس خورده را به مشامش هدیه می‌دهد؛ همزمان تلفن همراهش را از جیب کت چرمی‌اش[COLOR=rgb(184, 49...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mers~]

خب با اجازه‌اتون نقد همراه رو به عنوان سوپرایز تحویل‌تون می‌دم.

صدای تق‌تق پاشنه کفش‌هایش اینجا نوع کفش رو هم بگین؛ مثلا کفش چرمی، مجلسی و...! در فضا چه فضایی؟ اگه بخاطر تعلیقه مشکلی نداره ولی اگر نه بهتره گفته بشه چه فضاییه. طنین می‌اندازد. قدم‌هایش را کت ‌واکینگ‌ طور، سمت پرتگاه برمی‌دارد و چشمان آبی سبزش را به ته دره می‌دوزد.
درختان توسکا، افرا و بلوط، اطراف کوهستان و رودخانه، استوار قد علم کرده‌اند؛ رودخانه خروشان از وسط تپه‌ها گذر می‌کند و صدای برخورد آب به سنگ‌ها و گذر آن، گوش‌هایش را نوازش می‌کند.
با نفس عمیقی، بوی خاک خیس خورده را به مشامش هدیه می‌دهد؛ همزمان تلفن...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[SARA_HEYDARYAN]

مرسی از نقد زیبات عزیزم.
بسی خوشحالم کردی...
سعی می‌کنیم ایرادات رو تو پارت‌های بعد حتماً رفع کنیم.
همچنین لازم به ذکره که تا فردا پارت‌ها جایگزین میشن جانم.

یه لحظه بصبر دخمل عجول!
همه‌ی پارت‌هاتون رو نقد همراه میدم در آخر سر هم نقد شوراش رو بهتون تحویل میدم

 

[SARA_HEYDARYAN]

به سمت اتاقش رفت و خود را بر روی تخت معاینه پرت کرد. جزئیات بیشتر اتاق ذکر بشه بهتره؛ تخت معاینه کوچیک بوده یا بزرگ؟ ملحفه‌اش چه رنگی بوده و...!
چشمانش را بر روی هم گذاشت تا کمی از خستگی‌اش کاست شود که یک‌هو، درب اتاق باز شد.
- خانم دکتر بیمار اورژانسی!
رزیتا با دو خود را به تخت بیمار رساند و در حین حرکت، مشغول به معاینه‌اش شد.
تمام پیکر زن زن لاغر اندام بوده یا چاق؟ با خون یکی شده بود و از کبودی‌های اندامش میشد فهمید که مورد ضرب و شتم قرار گرفته.
- سریع تا من آماده می‌شم بیمار رو به اتاق عمل منتقل کنید! سریع‌تر!
دکتر ماما و یک پرستار دیگر، «چشمی» گفتند.
رزیتا به سمت اتاق عمل راه افتاد تا آماده شود. به در اتاق که رسید،...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[SARA_HEYDARYAN]

زیر چشمی نگاهی به دور و اطرافش انداخت و خیلی سریع، با خارج کردن دستش از جیب کافشن مدل و رنگ کافشن. سرباز، وارد شد بیمارستان.
با خوردن بوی الکل به مشامش، چین‌های بین پیشانی‌اش اینجا می‌تونید بلندی یا کوتاهی پیشانی رو هم ذکر کنید.بیشتر شد و سرعت قدم‌هایش را بر روی سرامیک‌های شیری، تندتر کرد.
چندین پرستار در تریاژ گرد هم درآمده بودند و توجه زیادی به دور و اطرافشان نداشتند. طرفی دیگر افرادی با لباس‌های نظامی لباس‌های نطامی در فصول مختلف متفاوته؛ ذکر بشه که چه جوری بوده. درحال صحبت با پرسنل بیمارستان بودند. روبه‌رویش راه‌پله‌ای پیچ در پیچ که با مرمریت‌‌های ابروبادی پوشیده شده بودند، قرار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[fatemehrahmani]

[به نام خالق لوح و قلم]
نام اثر: تَلْبیٖسْ
به قلم: نسترن آقازاده و مِرسِده محمّد
ژانر: #پلیسی #جنایی #عاشقانه
خلاصه:
در این دنیای بی‌رحم هرکس برای زندگی خودش تلاش می‌کند و به فکر دیگری نیست. دوست و رفیق، دشمن آدم می‌شوند و عشق، تافته جدابافته!
حال در این اوضاع، گذشت از بازی‌ای که هدفش زدن تیر به قلب تنها عزیزت هست کار را دشوارتر می‌کند!

°•رمان تلبیس•°​

عالی