گفتگوی آزاد بزرگترین شیطنت دوران بچگیت چی بود؟؟؟؟

  • نویسنده موضوع 81fati
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 60
  • بازدیدها 2,377
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

~ßΛD GIŔĿ~

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
14/5/20
ارسالی‌ها
164
پسندها
8,357
امتیازها
23,913
سطح
0
 
  • محروم
  • #51
تو غذای معلممون اهم پنیر کپک زده گذاشتم
صندلی معلم ریاضی رو شل کردم که نشست روش و افتاد زمین:\
معلم بیشعورم تنبل بود گفت: واسم غذا بیار :/
منم غذای سگ بهش دادم :458167-d89ed67830efef3653fce584f5cd5ea6: :108:
 
آخرین ویرایش
امضا : ~ßΛD GIŔĿ~

-هوژیـن

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/6/20
ارسالی‌ها
19
پسندها
1,186
امتیازها
6,203
مدال‌ها
6
سطح
8
 
  • #52
آتیشیش رو بدم
شکستنیش رو بدم
کودومو بدم؟

خب اول اینکه...
تفففف الان مثه سگ پشیمونم -______-
1_ پسر خالم امتحان داشت توی دفترش یه تقلب گذاشتم برا کمک بهش مثلا... /=
مدیرشون دید از کلاس پرتش کرد بیرون |=
2_هدفون آبجیم رو زدم به دیوار شکست :/
3_دوستم پاشد بره پای تخته یه برچسب من خرم چسبوندم به پشتش /:
4_روی میز انقدر بپر بپر کردم شکست
جریمش هم بابای بدبختم داد /=
 
امضا : -هوژیـن

زهـرا دُلاریـᥫ᭡

سرپرست بازنشسته درسی + نقاش انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
21/8/19
ارسالی‌ها
6,895
پسندها
9,507
امتیازها
55,373
مدال‌ها
32
سطح
17
 
  • پرسنل مدیریت
  • #53
وقتی راهنمایی بودم. به اصرار دخترها تو کلاس سوت زدم و وقتی مدیر اومد کلاس که بفهمه کار کی بوده . خودم اعتراف کردم اونم خیلی تعجب کرد چون من دختر ساکت و ارومی بودم و حتی صدامم درنمی اومد. :sisi2:
 
امضا : زهـرا دُلاریـᥫ᭡

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,277
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #54
من کلا دختر خوبیم :hanghead:
اینقدر دختر خوبیم که مدیرمون بهم گفت من الگوی بقیه بچه‌هام:sisi2: اینم شاهده *__Aynaz__* *__Aynaz__*
فقط یکی از لذت‌بخش ترین خلافام جیم شدن از مدرسه‌ست... حالا بقیش نگم بهتره:458167-d89ed67830efef3653fce584f5cd5ea6:
 
امضا : mehrabi83

Reyhon

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
11/10/19
ارسالی‌ها
157
پسندها
4,446
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • #55
دختر مظلومیم ولی جاش باشه یه کارایی میکنم که همه هنگ میکنن
کیک زدم تو صورت معلم
مجبورش کردم ظرف بشوره
عنکبوت انداختم رو خواهرم
ترسوندن بقیه که کار واجبه
 
امضا : Reyhon
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] ABCDEFGH

fateme donya

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/7/20
ارسالی‌ها
44
پسندها
707
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #56
ریختن دو لیوان چایی رو ماشین استاد فیزییکم مهیارجون بعد از شوت شدنم از کلاس سر پرت کردن جامدادی و خوردن تو سر جناب استاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ABCDEFGH

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,953
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • #57
پنجره کلاس شکوندم و کسی هم لو نداد:106:
یه بارم برای بچه های سال بالایی برگ امتحانی دزدیدم:458167-d89ed67830efef3653fce584f5cd5ea6:
 
امضا : SAN.SNI
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] ABCDEFGH

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,084
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • #58
شیطنت که نمیشه گفت
ولی خب اصولا کارای دزدکی دانشجویی هیجانش تا اخر عمرمیمونه:458055-aeba028c675451278c026240bb1851c5:
یکی از خاطره انگیزا یه شب من و دوتا از دوستام دزدکی ازخوابگاه زدیم بیرون و رفتیم خونه یکی از رفیقای پسرمون که جمع شیم بازی کنیم (مافیا) و کلا شب نشینی کنیم ساعت یک دو شب مادرم پیام دادکه داریم میایم اونجا هشت صبح میرسیم میخوایم ببینیمت:458061-755e223a0d53e1728b5a71f75fca66cc::458063-24830a1ab7dc172d1979dd5bd0d18bf9:
دیگه بعدش فقط یادمه دخترا تا صبح بیدار بودیم ازاسترس بیچاره پسراهم بیخواب شدن :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:ساعت شش صب با سرعت نور رفتیم سمت خوابگاه دقیقا یه ربع به هفت من رسیدم خوابگاه ده دقیقه بعدش خانوادم رسیدن
 
امضا : Deniz78

sana jafari

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2/8/20
ارسالی‌ها
33
پسندها
1,952
امتیازها
11,503
مدال‌ها
8
سن
18
سطح
8
 
  • #59
کلاس شیشم بودم زنگ بعدی امتحان ریاضی بود زنگ تفریح که خورد خودمو زدم به مریضی بعد که بقیه رفتن بیرون رفتم ..... کیف معلممون که رو میز بود رو باز کردم یه ورقه برداشتم جواب هاشو پیدا کردم نوشتم تو یه کاغذ دیگه و ورقه رو گذاشتم سر جاش و با خیال اسودهامتحانمو دادم :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
یکی از معلما به عطر حساسیت داشت سهجلسه کل کلاس رو عطر زدم نتونست بیاد درس بده :yes::yes:
کل سال راهنمایی رو صبا که ساعت 6 و7 میرسیدم مدرسه میرفتم رو میز معلم میخوابیدم و کسی حق نداشت بیدارم حتی معلم :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] ABCDEFGH

Adryan

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
41
پسندها
2,120
امتیازها
11,453
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • #60
جلو بابام به آجی کوچیکم گفتم توله سگ :laughting: :hmmsmiley02:
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] ABCDEFGH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
52
بازدیدها
1,798
پاسخ‌ها
11
بازدیدها
373

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا