متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های حمید سلیمی

  • نویسنده موضوع Maede Shams
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 892
  • کاربران تگ شده هیچ

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #11
می رفتیم احیا، می نشستیم در صحن خنک امامزاده صالح، چشمی تر می کردیم و استغاثه‌ای و چشم امیدی به دست یاری خدایی که آن وقتها هنوز بود.

استخوان سبک می کردیم به قول مادربزرگ. گریه می کردیم و استغفار می کردیم و به خدا و خودمان قول می دادیم کمتر گناه کنیم، و می دانستیم سر قومان نمی مانیم. دلمان اما گرم بود به خدای مهربانی که همه بدی ها را مادرانه از یاد می برد و در سرنوشت سال بعدمان خوشی و برکت می نوشت.

کجا گم شدند آن دل های ساده مومن؟ آن خدای بخشنده کجا سفر کرد که برنگشت؟ کدام واقعه رخ داد که زائران ساکت تاریکی شدیم، بی هیچ هراسی از بدترین فرداها؟ روحمان کجا قطع نخاع شد که دیگر نه دلمان لرزید و نه صورتمان تر شد؟ کدام توفان گلهای سرخ امید را از دلمان چید؟ بعد از کدام...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #12
حالا که مرا نداری، کسی هست مراقبت باشد؟

کسی هست وقتی دلت گرفته تو را بخنداند؟

کسی هست وقتی خوابت نمی‌برد بنشیند تا خود صبح با تو حرف بزند؟

کسی هست؟ کسی هست مثل من حرصت بدهد و با اخم نامش را که صدا می‌کنی برایت بمیرد؟

کسی هست نوازشت کند؟

کسی هست بداند کدام آهنگ را برایت بگذارد وقتی دلت گرفته ؟ کسی هست آهنگهای غمگین را تندتند رد کند؟

کسی هست درباره کتابی که می‌خوانی با او حرف بزنی؟

کسی هست؟ کسی هست همینطور که راه می‌روی برایت بمیرد؟

کسی هست کف دستت را ببوسد و م**س.ت شود از بوی تنت، عطر گندم خام؟

حالا که مرا نداری، تنها نمانده‌ای؟ دلتنگ نیستی؟ دلت بوسه و نوازش نمی‌خواهد؟ دلت یک مرد کلافه نمی خواهد که از همه دنیا پناه بیاورد به امن آغوشت؟ دلت یک کشتی شکسته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #13
نکنه یکی بیاد برات شعر بگه منو یادت بره؟ هان؟ نکنه بلدتر باشه تو رو؟ نکنه قشنگ باشه، دلت بلرزه؟ نکنه بیاد دستاتو بیگیره محکم، خلاص شی از فکر من؟ نکنه اصن منو یادت رفته؟ نکنه دلت نخواد یه وقتایی در شبانه روز - بیست و چهارساعته ها لامصب - بیشینی به من فک کنی که تموم وجودم خواستنت بود؟ نکنه یکی بیاد دست ببره تو موهات، زیر گوشت پچ پچ کنه دلت بلرزه واسش؟ نکنه بری بغلش؟ نکنه دستات یخ کنه بری قایمشون کنی تو دستای یکی دیگه؟ نکنه یادت نباشه من رو؟ نکنه یکی بیاد بیشتر از من واست بمیره، سبک شیم پیشت؟ نکنه دستاتو باز کنی اون مدلی، بغل بخوای ازش؟ نکنه مژه هاتو بیشتر از من دوست داشته باشه؟ نکنه نگاش کنی، از اون نگاها که منو می کشت؟ نکنه یکی بیاد خل و چل نباشه، همچی موقر و درس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #14
نیگا چه قشنگ خوابیدی. آدم دلش نمیاد چش برداره از نیگا کردن تو. الان خیلی ساله اینجا وایسادم نیگات میکنم. نیگا میکنم، خوابیدی، مژه های بلندت رو نیگا میکنم، می میره آدم براشون. میخوام بیام پشت پلکاتو ماچ کنم، وقتی بیداری نمی بینمشون. ابروهات نزدیک شدن به هم. اخم کردی؟ خواب بد نبینی دورت بگردم. همه خواب بدا مال من، تو خواب نوتلا ببین که دوست داری، خواب منو نبین که دوسم نداری و اخمت میاد. وایسادم اینجا، دوراز تنت، نیگا میکنم به نفس مرتبت. گردن بلورت هی به من میگه بیا ماچم کنم، اما قرصامو خوردم، نمیام. بیام ماچت کنم فردا باز دکتر میگه دیوونه رو ببرین سرشو برق بذارین. از اون قرص آبی ها هم میده که هی بخوابیم عین مرغ. مرغ نیستم که من، گنجیشکم. صبحا جیک جیک بیدارت میکنم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #15
عاقبت یک روز هم یک جای دنیا از کنار هم می گذریم.

وانمود میکنیم ندیده ایم. نشناخته ایم. نخواسته ایم. دور می شویم.

دو نهنگ غمگین، گم شده در اقیانوس غریبه ها...

سهم ما همین رد شدن است عزیزدلم...

همین نداشتن است...



| حمید سلیمی |
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #16
نگفتم برات ، یعنی یارو دکتر جدیده گفته نگم .

اگه میشد برات بگم، تعریف می کردم شبایی که بارون میاد این نبودنت میشه دق، می شینه بیخ گلوی ما.

هی فکری این یارو جدیده حواسش هست بهت؟ بلده با تو راه بره زیر بارون؟ بلده تو رو بخندونه؟

نکنه یه وقت تو رو برنجونه از خودش؟ نکنه بلد نباشه؟ بلده دستاشو بندازه دور کمرت قربون صدقت بره؟

گم بشه تو چشات، وقتی می خندی؟

بلده . بلد هم نباشه، تو یادش میدی.

شبایی که بارون میاد ما می شینیم اینجا کنج آسایشگاه، ماییم و این دیوونه قدیمیه که میشناسی و چند تا دیوونه دیگه.

یکیمون آواز میخونه، بقیه یاد خودشون میفتن، یاد دلبر، یاد بیکسی. نوبتی می میرن تا صبح. سخت میگذره شبای بارونی.

نگفتم اینا رو که دلت بگیره. نگرانتم، نباید باشم، دکتر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #17
شبی هم کاش خدا یک پیامبری بفرستد بی‌کتاب و بی‌آیین . فقط بیاید یادمان بدهد کسی را نزدیک خودمان نیاوریم اگر آدم ماندن نیستیم . یادمان بدهد از آدمها ایستگاه نسازیم ، هرچقدر هم که قطار پیر و خسته‌ای باشیم و دل تنگمان کمی استراحت و آرامش بخواهد . یادمان بدهد دلربایی نکنیم اگر آدم دلدار بودن و دلبر داشتن نیستیم . یادمان بدهد جملات را ، کلمات را ، بوسه را ، آغوش را مقدس بدانیم . یادمان بدهد تمام دردهای دیروز و ترسهای امروز و نیازهای فردا را بهانه نکنیم برای ویران کردن دل نرم و نازک آدمهای بی‌گناه ساده‌دل . یادمان بدهد لمس آدمها ، بوسیدنشان ، وابسته کردنشان آیینی مقدس است ، نه بهانه ای برای کمی روشن کردن حفره های تاریک روح . کاش ، یک شبی ، خدا دلش بگیرد از این همه آدم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #18
با چشمهای درشت غمگینش، درست به پرنده ای می مانست که بی پناه و زخم خورده در تندباد آبان ماه گم شده باشد. چشم ها، آیینه اندوهند وقتی بخواهی بی رمق لبخندبزنی. بی رمق لبخند می زد و ابرهای دلش در چشمهای زیباش پیدا بود. دستانش، ساقه های ترد نوازش، در هراسی پیدا از لمس و علاقه، سرد شده بودند. و پیکرش، با پوست روشن و رگهای آبی جاده ای به سمت بهشتی سوزان بود. همه چیز در وجودش دوگانه بود، جهنمی خواستنی بود، بی هراس تباهی. می شد نگاهش کنی یا ببوسی یا تنش را بنوشی مثل شرابی کهنه، و مطمئن نباشی همه این کارها را واقعا کرده ای یا در خواب دیده ای. نوش‌دارویی بود که بر لبانش سم ریخته بودند، که ببوسد و بمیراند و بعد به دویدن انگشتانش روی پوست تنت زنده ات کند. بهار بود، تازه و ترد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #19
و البته که ظاهر مهم است،هر کس گفته نیست شوخی کرده. البته که چشم و ابرو و لب و کتف و گیسوان و طرز راه رفتن و مدل لباس پوشیدن و اندازه و شیوه ی آرایش دلبر مهم است. البته که وقتی نگاهش میکنی، باید دلت غنج برود برای خاکستر شدن در آغوشش.

اما آیین دلبری انگار بعد از مقابله ی تن با تن شروع می شود. آنجا که مراعات کردن را یاد می گیریم، خودخواهی را کنار می گذاریم، که از هم می آموزیم، که به حرمت یار اخلاق بدی را که او را می آزارد کمتر می کنیم، که یاد می گیریم بیشتر فکر کنیم و دقیق تر کلمات را انتخاب کنیم اما در عین حال اجازه داشته باشیم همیشه خودمان باشیم،آنجا که دلتنگی حریصمان نکند و حرص از مای عاشق یک موجود پرده در و هتاک نسازد، آنجا که بفهمیم حروف رابطه کمتر شده اند و زبان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,378
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #20
وقتی کسی را دوست داری ، حتا حرفهای ساده ای که می زند شیفته ترت می کند . مثلا دارد از آب و هوا حرف می زند ، از ماه تولدش ، از امتحانات آخر ترم ، از تنهایی ، از دلتنگی برای تاب های پارک کوچک محله کودکیش ، از بحران یمن ، از خاطرات هشتاد و هشت ، از چای سبز بدمزه ، از قرصهای مادربزرگ ، از نان بیات ، از زغال های اضافه قلیان ، از شعرهای تازه مهدی موسوی ، از ترافیک ، از فیلمهای تازه که خریده و ندیده ، از ....
اصلا فرقی ندارد از چه حرف می زند . موسیقی صدایش جاریست ، و تو انگار خود حوایی ، چند ثانیه پس از ملاقات با آدم ....
وقتی کسی را دوست داری ، شنیدن صدایش - حتا وقتی از علاقه متقابل حرف نمی زند - کافیست برایت انگار . چه دنیای بیرحمی است . چه آرزوهای کوچکی برآورده نمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا